- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۲۵۷۸
- شماره مطلب: ۵۶۲۷
-
چاپ
شب هجران
فغان! که عترت «خیر البشر»، خرابهنشین شد
خرابه بود، ولی بهتر از بهشت برین شد
اگر چه آل علی را فلک نشانْد به ویران
ببین که خادم ویرانه، جبرئیل امین شد
در آن خرابه اگر جای داشت، مور ضعیفی
هزار مرغ سلیمانیاش به زیر نگین شد
مگو خرابه، بگو گلشن حسینآباد
که خاک صحنهی او، مُشک نافهی چین شد
سزد که فخر کند بر مقامِ هاجر و حوّا
خرابهای که در آن دفن، دخترِ شه دین شد
شهی که بود به عرش برین، مقام و مکانش
مقام عترت او را، مکان به فرش زمین شد
ز بس گریست به ویران، رقیّه در شب هجران
وصال و موت بر آن کودک اسیر، قرین شد
نوشت «ساعی» تاریخ بینوایی زینب
علی که خانهنشین گشت، او خرابهنشین شد
-
کشتگان عشق
کشتگان عشق، بیغسل و کفن خوابیدهاند
سر به راه دوست داده، با بدن خوابیدهاند
در گلستان شهادت، یکبهیک مانند گل
پارهپاره در جوار «ذوالمنن» خوابیدهاند
-
حرکت کاروان
سبکباران به سوی کربلا بستند محملها
در آن وادیِ پر خوف و خطر کردند منزلها
جوانان بنی هاشم به پا کردند محملها
چه محفل کز محبّت تار و پودش رشتۀ دلها
زدند آسان ولیکن عاقبت افتاد مشکلها
-
غم مهر حسین علیه السلام
من غم مِهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اوّل کآمدم دستور تا آخر گرفتم
بر مشام جان زدم یک قطره از عطرِ حسینی
سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم
شب هجران
فغان! که عترت «خیر البشر»، خرابهنشین شد
خرابه بود، ولی بهتر از بهشت برین شد
اگر چه آل علی را فلک نشانْد به ویران
ببین که خادم ویرانه، جبرئیل امین شد
در آن خرابه اگر جای داشت، مور ضعیفی
هزار مرغ سلیمانیاش به زیر نگین شد
مگو خرابه، بگو گلشن حسینآباد
که خاک صحنهی او، مُشک نافهی چین شد
سزد که فخر کند بر مقامِ هاجر و حوّا
خرابهای که در آن دفن، دخترِ شه دین شد
شهی که بود به عرش برین، مقام و مکانش
مقام عترت او را، مکان به فرش زمین شد
ز بس گریست به ویران، رقیّه در شب هجران
وصال و موت بر آن کودک اسیر، قرین شد
نوشت «ساعی» تاریخ بینوایی زینب
علی که خانهنشین گشت، او خرابهنشین شد