- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۱۹۰۳
- شماره مطلب: ۵۵۹۳
-
چاپ
عجب احترامی!
از کوفه شد اضافه دو صد، رنج شامشان
دادند در خرابه ز کینه، مقامشان
روزش نبود بهر یتیمان، جز آفتاب
جز غم نبود چیز دگر، بهر شامشان
لختِ جگر غذا شده و آب، خونِ دل
شد زهرِ تیرِ طعنهی دشمن، به کامشان
گویم ز روز کوفه و آن گونه ازدحام؟
یا از غمِ مصیبتِ هر شامِ شامشان؟
قیدِ ستم به گردن صیدِ حرم زدند
پروا نبوده هیچ ز صید حرامشان
بودی خرابه منزل و فرش عزا، زمین
گردیده آسمان ز ستم، سقف بامشان
رفتند خانوادهی عصمت به شهر شام
آن بیحیا نمود عجب احترامشان!
آن کربلا و کوفه و آن ظلم و آن ستم
شام خراب، کرده تمام اهتمامشان
آل نبی شناخته گردید، نزد خاص
افتاد چون گذار، سوی بزم عامشان
یک غم مگر بُوَد که «بنایی» رقم زند؟
بنْویسد از کدام غم و از کدامشان؟
-
مناجات حضرت سیدالشهدا (ع) در گودال قتلگاه
ای خوش آن عاشق که یارش در بر است
پای تا سر محو روی دلبر است
ای خوش آن عاشق که اندر کوی یار
جان سپارد در خم ابروی یار
-
هجوم لشکر به جانب خیمهگاه و توجه امام به ایشان
بانگ واویلا شد از اهل حرم
تا به عرش کبریایی دم به دم
لشکر اندر شیون و طفلان غمین
نالۀ زینب شنیدی شاه دین
-
شهادت حضرت علی اصغر (ع) روی دست پدر بزرگوار
باز میخواهم به مستی سر کنم
روی طبع خویش را زیور کنم
طفل طبعم چون گران جانی کند
دیده بهرش مهد جنبانی کند
-
به امداد آمدن عرشیان و فرشیان جهت آن بزرگوار
ای خوش آن مستی که مست دلبر است
از وصال دوست عشقش بر سر است
ای خوش آن مردی که در میدان عشق
جان دهد اندر ره جانان عشق
عجب احترامی!
از کوفه شد اضافه دو صد، رنج شامشان
دادند در خرابه ز کینه، مقامشان
روزش نبود بهر یتیمان، جز آفتاب
جز غم نبود چیز دگر، بهر شامشان
لختِ جگر غذا شده و آب، خونِ دل
شد زهرِ تیرِ طعنهی دشمن، به کامشان
گویم ز روز کوفه و آن گونه ازدحام؟
یا از غمِ مصیبتِ هر شامِ شامشان؟
قیدِ ستم به گردن صیدِ حرم زدند
پروا نبوده هیچ ز صید حرامشان
بودی خرابه منزل و فرش عزا، زمین
گردیده آسمان ز ستم، سقف بامشان
رفتند خانوادهی عصمت به شهر شام
آن بیحیا نمود عجب احترامشان!
آن کربلا و کوفه و آن ظلم و آن ستم
شام خراب، کرده تمام اهتمامشان
آل نبی شناخته گردید، نزد خاص
افتاد چون گذار، سوی بزم عامشان
یک غم مگر بُوَد که «بنایی» رقم زند؟
بنْویسد از کدام غم و از کدامشان؟