مشخصات شعر

هلال زینب

آفتاب محشر کبراست، روی نیزه‌ها؟

یا هلال دختر زهراست، روی نیزه‌ها؟

 

سجده کن، زینب! به چوب محمل و تکبیرگو

طلعت غیب خدا پیداست، روی نیزه‌ها

 

این مه پوشیده از خاکستر و خون، چون هلال

آفتاب زینب کبراست، روی نیزه‌ها

 

عیسیِ مریم دوباره کرده بر گردون عروج؟

یا سر نورانی یحیا‌ست، روی نیزه‌ها؟

 

یک مه و هفده ستاره، زخم هفتاد و دو داغ

با هزاران جلوه ره‌پیماست، روی نیزه‌ها

 

سنگ، مُهر سجده، خون، آب وضو، لب، گرم ذکر

دیده محو خالق یکتاست، روی نیزه‌ها

 

لعل لب مانند چوب خشک و چشم از اشک تر

موج‌‌زن، «یا للعجب!» دریاست، روی نیزه‌ها

 

گر نباشد کفر، گویم از خدا دل می‌بَرد

بس که ماه عارضش زیباست، روی نیزه‌ها

 

تا به هر نسلی رسد، فریاد عالم‌گیر او

بانگ «هَل مِن ناصر»ش بر پاست، روی نیزه‌ها

 

با وجود آن ‌که صحرای وجود، از او پُر است

آن چراغ انجمن، تنهاست، روی نیزه‌ها

 

لب سخن گوید ولی رویش به اهل کوفه نیست

آخر آن سر هم‌سخن با ماست، روی نیزه‌ها

 

وای بر ما! تا کنون از خویشتن پرسیده‌ایم؟

آن سر خونین چه از ما خواست، روی نیزه‌ها

 

«میثم»! از خورشید اگر گفتی ز ماهش هم بگو

در کنار او، سر سقّاست، روی نیزه‌ها

 

هلال زینب

آفتاب محشر کبراست، روی نیزه‌ها؟

یا هلال دختر زهراست، روی نیزه‌ها؟

 

سجده کن، زینب! به چوب محمل و تکبیرگو

طلعت غیب خدا پیداست، روی نیزه‌ها

 

این مه پوشیده از خاکستر و خون، چون هلال

آفتاب زینب کبراست، روی نیزه‌ها

 

عیسیِ مریم دوباره کرده بر گردون عروج؟

یا سر نورانی یحیا‌ست، روی نیزه‌ها؟

 

یک مه و هفده ستاره، زخم هفتاد و دو داغ

با هزاران جلوه ره‌پیماست، روی نیزه‌ها

 

سنگ، مُهر سجده، خون، آب وضو، لب، گرم ذکر

دیده محو خالق یکتاست، روی نیزه‌ها

 

لعل لب مانند چوب خشک و چشم از اشک تر

موج‌‌زن، «یا للعجب!» دریاست، روی نیزه‌ها

 

گر نباشد کفر، گویم از خدا دل می‌بَرد

بس که ماه عارضش زیباست، روی نیزه‌ها

 

تا به هر نسلی رسد، فریاد عالم‌گیر او

بانگ «هَل مِن ناصر»ش بر پاست، روی نیزه‌ها

 

با وجود آن ‌که صحرای وجود، از او پُر است

آن چراغ انجمن، تنهاست، روی نیزه‌ها

 

لب سخن گوید ولی رویش به اهل کوفه نیست

آخر آن سر هم‌سخن با ماست، روی نیزه‌ها

 

وای بر ما! تا کنون از خویشتن پرسیده‌ایم؟

آن سر خونین چه از ما خواست، روی نیزه‌ها

 

«میثم»! از خورشید اگر گفتی ز ماهش هم بگو

در کنار او، سر سقّاست، روی نیزه‌ها

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×