- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۴۱۵۹
- شماره مطلب: ۵۵۳۰
-
چاپ
وعدۀ ما و تو
جلوهی روی تو بود، طور مناجات ما
کعبهی کوی تو بود، قبلهی حاجات ما
شربت دیدار تو، آب حیات همه
صحبت این ناکسان، مرگ مفاجات ما
خرمن عمر عزیز، رفت به باد ستیز
ز آتش بیداد سوخت، حاصل اوقات ما
از تو نگشتم جدا، در همهجا وز قضا
تا به قیامت فتاد، دید و ملاقات ما
بیتو اگر میروم، چاره ندارم ولی
این همه دوری نبود، شرط مکافات ما
وعدهی ما و تو در، بزم یزید پلید
تا کنی از طشت زر، جلوه به میقات ما
راه درازی به پیش، همسفران کینه کیش
همّتی از پیش، بیش، بهر مهمّات ما
شمعصفت میروم، سوخته و اشکریز
ای سر نورانیات، شاهد حالات ما!
بیتو نشاید که ما، بار به منزل بریم
یا که به سختی مگر، بارِ غمِ دل بریم
-
خاتون داغ دیده
ای یک جهان برادر! وی نور هر دو دیده!
چون حال زار خواهر، چشم فلک ندیده
بیمحمل و عماری، بیآشنا و یاری
سرگَرد هر دیاری، خاتون داغدیده
-
نالۀ نی
نالهی نی است، ای دل! یا که از لب شاه است؟
یا که نخلهی طور و نغمهی «اَنَا الله» است؟
داستان دستان است، از فراز شاخ گل
یا که بانگ قرآن است، کز شه فلک جاه است؟
-
دلیل گمشدگان
تا تو شدی کشته ما، بیسر و سامان شدیم
یکسره سرگشتهی کوه و بیابان شدیم
خیمه و خرگاه ما، رفت به باد فنا
به لجّهی غم اسیر، دچار توفان شدیم
وعدۀ ما و تو
جلوهی روی تو بود، طور مناجات ما
کعبهی کوی تو بود، قبلهی حاجات ما
شربت دیدار تو، آب حیات همه
صحبت این ناکسان، مرگ مفاجات ما
خرمن عمر عزیز، رفت به باد ستیز
ز آتش بیداد سوخت، حاصل اوقات ما
از تو نگشتم جدا، در همهجا وز قضا
تا به قیامت فتاد، دید و ملاقات ما
بیتو اگر میروم، چاره ندارم ولی
این همه دوری نبود، شرط مکافات ما
وعدهی ما و تو در، بزم یزید پلید
تا کنی از طشت زر، جلوه به میقات ما
راه درازی به پیش، همسفران کینه کیش
همّتی از پیش، بیش، بهر مهمّات ما
شمعصفت میروم، سوخته و اشکریز
ای سر نورانیات، شاهد حالات ما!
بیتو نشاید که ما، بار به منزل بریم
یا که به سختی مگر، بارِ غمِ دل بریم