مشخصات شعر

شبه پیغمبر

چو در سر داشت شور خالق اکبر علی اکبر

 به میدان شهادت گشت روی آور علی اکبر

 

چو دشمن دید سرو قامت و بدر جمالش را

گواهی داد باشد شبه  بیغمبر  علی اکبر

 

بود برج ولایت را حسین بن علی  خورشید

در آن برج است روشن‌تر ز هر اخترعلی اکبر

 

به دریایی که موجاموج دارد لولوی لالا

صدف گر حضرت لیلا بود  گوهر علی اکبر

 

به بازاری که عشق آنجاست حاکم می‌خرد شیرین

لقای دوست را با نقد جان و سرعلی اکبر

 

صف روبه دلان را زد به هم با حمله‌ای بیدا

چو شد در عرصۀ هیجا چو شیرنرعلی اکبر

 

ز فرط تشنگی پژمرده چون شد نرگس مستش

یکی ساغر گرفت از ساقی کوثر علی اکبر

 

کمان شد قامت سرو ابی عبدالله آن وقتی

که همچون گل ز اسب افتاد و شد پرپرعلی اکبر

 

تبسم بر لبش چون غنچه راز عشق را می‌گفت

به شیدایی پدر را دید چون در بر علی اکبر

 

فراز شاخۀ طوبای قدسی خانه  می‌خواهد

اگر همچون کبوتر می‌گشاید  پرعلی اکبر

 

به خون غلتان چو گل خندان مقیم محفل جانان

 خدا را دید در آیینۀ  باورعلی اکبر

 

شهادت را که باشد هدیه‌ای بر خلق از خالق

به جان و دل بذیرا گشته چون حیدرعلی اکبر

 

نمی‌تابد چرا دیگر چراغ  خیمۀ  لیلا

به نزد او  نمی‌آید مگر دیگر علی اکبر

 

به دنیا هست ما را خوش عمل امیدواری‌ها

که باشد شیعیان را شافع محشر علی اکبر

 

 

شبه پیغمبر

چو در سر داشت شور خالق اکبر علی اکبر

 به میدان شهادت گشت روی آور علی اکبر

 

چو دشمن دید سرو قامت و بدر جمالش را

گواهی داد باشد شبه  بیغمبر  علی اکبر

 

بود برج ولایت را حسین بن علی  خورشید

در آن برج است روشن‌تر ز هر اخترعلی اکبر

 

به دریایی که موجاموج دارد لولوی لالا

صدف گر حضرت لیلا بود  گوهر علی اکبر

 

به بازاری که عشق آنجاست حاکم می‌خرد شیرین

لقای دوست را با نقد جان و سرعلی اکبر

 

صف روبه دلان را زد به هم با حمله‌ای بیدا

چو شد در عرصۀ هیجا چو شیرنرعلی اکبر

 

ز فرط تشنگی پژمرده چون شد نرگس مستش

یکی ساغر گرفت از ساقی کوثر علی اکبر

 

کمان شد قامت سرو ابی عبدالله آن وقتی

که همچون گل ز اسب افتاد و شد پرپرعلی اکبر

 

تبسم بر لبش چون غنچه راز عشق را می‌گفت

به شیدایی پدر را دید چون در بر علی اکبر

 

فراز شاخۀ طوبای قدسی خانه  می‌خواهد

اگر همچون کبوتر می‌گشاید  پرعلی اکبر

 

به خون غلتان چو گل خندان مقیم محفل جانان

 خدا را دید در آیینۀ  باورعلی اکبر

 

شهادت را که باشد هدیه‌ای بر خلق از خالق

به جان و دل بذیرا گشته چون حیدرعلی اکبر

 

نمی‌تابد چرا دیگر چراغ  خیمۀ  لیلا

به نزد او  نمی‌آید مگر دیگر علی اکبر

 

به دنیا هست ما را خوش عمل امیدواری‌ها

که باشد شیعیان را شافع محشر علی اکبر

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×