مشخصات شعر

شکوه‌ها

آه! از آن ساعت که با صد شور و شین

زینب آمد بر سر قبر حسین

 

بر سر قبر برادر چون رسید

ناله و آه و فغان از دل کشید

 

با زبان حال، آن دور از وطن

گفت با قبر برادر، این سخن:

 

السّلام! ای کشته‌ی راه خدا!

السّلام! ای نور چشم مصطفی!

 

السّلام! ای شاه بی ‌غسل و کفن!

السّلام! ای کشته‌ی دور از وطن!

 

السّلام! ای تشنه‌ی آب فرات!

السّلام! ای کشتی بحر نجات!

 

السّلام! ای سیّد و سالار ما!

السّلام! ای مونس و غم‌خوار ما!

 

 

بهر تو، امروز مهمان آمده

خواهرت از شام ویران آمده

 

سر بر آر از خاک و بنْگر حال ما

خیز از جا، بهر استقبال ما

 

شرح حال خود، حکایت می‌کنم

وز فراق تو، شکایت می‌کنم

 

تا تو بودی، شأن و شوکت داشتم

خیمه و خرگاه و عزّت داشتم

 

آتش کین، کوفیان افروختند

خیمه‌ی ما را به آتش سوختند

 

الغرض؛ از کوفه تا شام خراب

گر چه ما دیدیم، ظلم بی‌حساب

 

لیک دارم شِکوه‌ها از اهل شام

کز سر دیوار و از بالای بام،

 

آن‌قَدَر سنگ جفا بر ما زدند

کز غم، آتش بر دل زهرا زدند

 

از جفای شامیان، خون شد دلم

گشت در ویرانه آخر، منزلم

 

بگذر، ای «ذاکر»! ز شرح این مقال

تا توانی اندر این ماتم بنال

شکوه‌ها

آه! از آن ساعت که با صد شور و شین

زینب آمد بر سر قبر حسین

 

بر سر قبر برادر چون رسید

ناله و آه و فغان از دل کشید

 

با زبان حال، آن دور از وطن

گفت با قبر برادر، این سخن:

 

السّلام! ای کشته‌ی راه خدا!

السّلام! ای نور چشم مصطفی!

 

السّلام! ای شاه بی ‌غسل و کفن!

السّلام! ای کشته‌ی دور از وطن!

 

السّلام! ای تشنه‌ی آب فرات!

السّلام! ای کشتی بحر نجات!

 

السّلام! ای سیّد و سالار ما!

السّلام! ای مونس و غم‌خوار ما!

 

 

بهر تو، امروز مهمان آمده

خواهرت از شام ویران آمده

 

سر بر آر از خاک و بنْگر حال ما

خیز از جا، بهر استقبال ما

 

شرح حال خود، حکایت می‌کنم

وز فراق تو، شکایت می‌کنم

 

تا تو بودی، شأن و شوکت داشتم

خیمه و خرگاه و عزّت داشتم

 

آتش کین، کوفیان افروختند

خیمه‌ی ما را به آتش سوختند

 

الغرض؛ از کوفه تا شام خراب

گر چه ما دیدیم، ظلم بی‌حساب

 

لیک دارم شِکوه‌ها از اهل شام

کز سر دیوار و از بالای بام،

 

آن‌قَدَر سنگ جفا بر ما زدند

کز غم، آتش بر دل زهرا زدند

 

از جفای شامیان، خون شد دلم

گشت در ویرانه آخر، منزلم

 

بگذر، ای «ذاکر»! ز شرح این مقال

تا توانی اندر این ماتم بنال

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×