- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۴
- بازدید: ۵۸۸۱
- شماره مطلب: ۴۵۳۷
-
چاپ
تماشای افق
در سر من، باز شور دیگر است
شام را امروز، صبح محشر است
آینهیْ اسلام را بشْکستهاند
شهر را از ذوق، آذین بستهاند
مردمان کردند در عشرت، خضاب
بر زبانها تهنیت از شیخ و شاب
شام را عید و جهان را ماتم است
شام را شادی، جهانی را غم است
عشرتی در شام و در بطحا عزاست
بگْذری هر جا، حدیث کربلاست
میرسد آواز چنگ و بانگ رود
تا مقام زهره از چرخ کبود
بر سر هر رهگذاری، مردمان
سرخوش و مُستبشر و بس شادمان
شیههی اسبان و بانگ طبل و کوس
مردمان اندر تماشای رؤوس
بر سر نی کرده سرها را بلند
وآن اسیران بر شتر با قید و بند
آخرین سر کز پی سرها رسید
بود رأس اطهر شاه شهید
با شکوهی تام، چون ماه تمام
بر سر نی بود، آن بدر ظلام
بر افق گفتی بُوَد او را نظر
در تبسّم، لعل آن والاگهر
وآن عزیزان و خواتین حجاز
بر شترها، بی جهیز و برگ و ساز
-
مصحف
شاه دین را بود در درج خیام
گوهری رخشنده، عبدالله ناممهر خاصی بین این طفل و شه است
کنیتش زین رو ابوعبداللَّه است -
مصحف
شاه دین را بود در درج خیام
گوهری رخشنده، عبدالله نام
مهر خاصی بین این طفل و شه است
کنیتش زین رو ابوعبداللَّه است
-
پیام محبوب
در ره عشق، عجب شهرت و نامی دارم
هر دم از جانب محبوب، پیامی دارم
داستانی است مرا بر سر هر رهگذری
بر سر هر گذری، شورش عامی دارم
-
عزای پدر
آتش دشمن چو خیمهگاه بگیرد
دامن هر طفل بیگناه بگیرد
آه یتیمان ز قلب زار برآید
آینهی چرخ، دود آه بگیرد
تماشای افق
در سر من، باز شور دیگر است
شام را امروز، صبح محشر است
آینهیْ اسلام را بشْکستهاند
شهر را از ذوق، آذین بستهاند
مردمان کردند در عشرت، خضاب
بر زبانها تهنیت از شیخ و شاب
شام را عید و جهان را ماتم است
شام را شادی، جهانی را غم است
عشرتی در شام و در بطحا عزاست
بگْذری هر جا، حدیث کربلاست
میرسد آواز چنگ و بانگ رود
تا مقام زهره از چرخ کبود
بر سر هر رهگذاری، مردمان
سرخوش و مُستبشر و بس شادمان
شیههی اسبان و بانگ طبل و کوس
مردمان اندر تماشای رؤوس
بر سر نی کرده سرها را بلند
وآن اسیران بر شتر با قید و بند
آخرین سر کز پی سرها رسید
بود رأس اطهر شاه شهید
با شکوهی تام، چون ماه تمام
بر سر نی بود، آن بدر ظلام
بر افق گفتی بُوَد او را نظر
در تبسّم، لعل آن والاگهر
وآن عزیزان و خواتین حجاز
بر شترها، بی جهیز و برگ و ساز