- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۷
- بازدید: ۷۹۶
- شماره مطلب: ۴۳۲۲
-
چاپ
دوستی خدا
آنان که دوستیّ خدا، ادّعا کنند
باید که کار در خورِ این مدّعا کنند
بشْکسته شد چو زورق هستی به بحر عشق
بایست تا شنا به محیط فنا کنند
آنان که مایلند به قوسین ابرویش
باید که سینه اِسپر تیر بلا کنند
اهل ولا به راه بلا، فاش و برملا
باید که اقتدا به شه کربلا کنند
عریان و چاکچاک فتادند روی خاک
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
فردا که حق به وعدۀ خود میکند وفا
«آیا بُوَد که گوشۀ چشمی به ما کنند؟»[i]
سر از تنَش چو شرم نکردند از خدا
کردند اگر جدا، ز چه رو از قفا کنند؟
بیمارشان نداشت به جز خون دل، غذا
قومی که درد جملۀ عالَم، دوا کنند
[i]. این دو مصراع از «حافظ» است. (ص 593)
دوستی خدا
آنان که دوستیّ خدا، ادّعا کنند
باید که کار در خورِ این مدّعا کنند
بشْکسته شد چو زورق هستی به بحر عشق
بایست تا شنا به محیط فنا کنند
آنان که مایلند به قوسین ابرویش
باید که سینه اِسپر تیر بلا کنند
اهل ولا به راه بلا، فاش و برملا
باید که اقتدا به شه کربلا کنند
عریان و چاکچاک فتادند روی خاک
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
فردا که حق به وعدۀ خود میکند وفا
«آیا بُوَد که گوشۀ چشمی به ما کنند؟»[i]
سر از تنَش چو شرم نکردند از خدا
کردند اگر جدا، ز چه رو از قفا کنند؟
بیمارشان نداشت به جز خون دل، غذا
قومی که درد جملۀ عالَم، دوا کنند
[i]. این دو مصراع از «حافظ» است. (ص 593)