- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۷
- بازدید: ۸۸۱
- شماره مطلب: ۴۳۱۵
-
چاپ
روز رزم
چون بهر شاه تشنهجگر، یاوری نمانْد
عبّاس و قاسمیّ و علی اکبری نمانْد
از کید و کین اختر و بیمهری سپهر
از بهر یاوریش، نکو اختری نمانْد
الّا نشان ناوک اعدا، تنی نگشت
الّا برای زیب سنانها، سری نمانْد
سیراب، تشنهای به جز از ناوکی نگشت
آبی به حنجری به جز از خنجری نمانْد
سلطان دین، برابر دشمن به روز رزم
بهرش رکابگیر به جز خواهری نمانْد
از بهر حفظ پیکر خود، کهنه جامه خواست
وآخر ز سمّ اسب خسان، پیکری نمانْد
میخواست ناصریّ و جز اصغر کسی نداشت
آخر ز ضرب تیر جفا، اصغری نمانْد
این داغ سوزدم که پس از قتل شاه دین
از خیمهگاه، جز تل خاکستری نمانْد
این غیرتم کُشد که ز اهل حریم شاه
الّا اسیر دشمن دون، دختری نمانْد
دردا! که از شرارت آن فرقۀ شریر
گشتند بانوان حریم خدا، اسیر
-
محفل شوم
پیمود چون ز کوفه، جرس، راه شام را
از صبح کوفه دید توان، شامِ شام را
کمتر ز اهل کوفه نشد، جور اهل شام
شرح کدام گویم و وصف کدام را؟
-
کرّوبیان، قدّوسیان
افتاد چون گذار اسیران به قتلگاه
شد گریه تا به ماهی و شد ناله تا به ماه
هم غرقه گشت، پیکر ماهی ز سیل اشک
هم تیره گشت، آینهی مه ز دود آه
-
دو مصیبت
گفت: ای به خون تپیده! مکرّم برادرم!
کافتادهای به روی زمین، در برابرم
آیا تو آن حسین منی؟ کز شرف نمود
بر دوش خود سوار، تو را جدّ اطهرم
-
سرمایۀ حُسن
سَرور یازدهم کز همه نقص، او بری است
قبلۀ ما، حسن بن علی عسکری است
رایج از همّت او، قاعدۀ جعفری است
مدّت دولت او، گر چه کنون، اسپری است
لیک در جمله عوالم، متصرّف بُوَدا
جان ز حرمان حضورش، متأسّف بُوَدا
روز رزم
چون بهر شاه تشنهجگر، یاوری نمانْد
عبّاس و قاسمیّ و علی اکبری نمانْد
از کید و کین اختر و بیمهری سپهر
از بهر یاوریش، نکو اختری نمانْد
الّا نشان ناوک اعدا، تنی نگشت
الّا برای زیب سنانها، سری نمانْد
سیراب، تشنهای به جز از ناوکی نگشت
آبی به حنجری به جز از خنجری نمانْد
سلطان دین، برابر دشمن به روز رزم
بهرش رکابگیر به جز خواهری نمانْد
از بهر حفظ پیکر خود، کهنه جامه خواست
وآخر ز سمّ اسب خسان، پیکری نمانْد
میخواست ناصریّ و جز اصغر کسی نداشت
آخر ز ضرب تیر جفا، اصغری نمانْد
این داغ سوزدم که پس از قتل شاه دین
از خیمهگاه، جز تل خاکستری نمانْد
این غیرتم کُشد که ز اهل حریم شاه
الّا اسیر دشمن دون، دختری نمانْد
دردا! که از شرارت آن فرقۀ شریر
گشتند بانوان حریم خدا، اسیر