- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۷
- بازدید: ۷۱۴
- شماره مطلب: ۴۲۸۷
-
چاپ
مشخصات شعر
شهید «اولوا العزم»
آن شب که بُرید از نفس خود، کفنت را
پیچید در اندوه، خداوند، تنت را
میخواست شهیدان «اولوا العزم» ببینند
افتاده بهخون، بیسر و عریان، بدنت را
لب را به کدامین رگ بیتاب گذارد؟
آن کس که هوس کرد ببوسد، دهنت را
چرخید و به تن کرد زمین، ماه محرّم
در هیأت زنجیرزنان، پیرهنت را
میترسم از این قوم که لبتشنه بمیرند
گر شرح دهم، شیوۀ پرپر زدنت را
از همین شاعر
شهید «اولوا العزم»
آن شب که بُرید از نفس خود، کفنت را
پیچید در اندوه، خداوند، تنت را
میخواست شهیدان «اولوا العزم» ببینند
افتاده بهخون، بیسر و عریان، بدنت را
لب را به کدامین رگ بیتاب گذارد؟
آن کس که هوس کرد ببوسد، دهنت را
چرخید و به تن کرد زمین، ماه محرّم
در هیأت زنجیرزنان، پیرهنت را
میترسم از این قوم که لبتشنه بمیرند
گر شرح دهم، شیوۀ پرپر زدنت را
مطالب برتر سایت
اولین نظر را ارسال کنید
مطالب برتر سایت