- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۸
- بازدید: ۱۹۷۶
- شماره مطلب: ۴۲۲۹
-
چاپ
هدیۀ کم
هزار بار گر افتد، به خاک پای تو دستم
هنوز از تو و از هدیۀ کمم، خجل استم
چنان به عشق تو گشتم اسیر، یوسف زهرا!
که مشتبه شده بر خلق، من حسین پرستم
به ساقی و می و جام و بهشت و حور، چه حاجت؟
که من ز صبح ولادت، به یاد چشم تو مستم
ببخش گر که برادر زدم صدات، برادر!
تو نجل فاطمه، من تا ابد غلام تو هستم
به شوق آن که بریزم به پات، نقد جوانی
ز کودکی دل خود را به تار زلف تو بستم
دو دست گشت جدا از تن و جدا نشد از تو
سرم شکست ولی عهد خویش را نشکستم
تمام عمر جز این دم که نیست، تاب قیامم
تو تا اجازه ندادی، به محضرت ننشستم
به پای عشق تو، یک لحظه از دو دست گذشتم
علی به یاد همین لحظه بوسه داد به دستم
در آب رفتن و عطشان ز بحر آب، گذشتن
به عهدنامه چنین ثبت بود، روز الستم
گرفتهام همه جا لحظهلحظه دست تو، «میثم»!
اگر تو رشته گسستی، من از کرم نگسستم
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
هدیۀ کم
هزار بار گر افتد، به خاک پای تو دستم
هنوز از تو و از هدیۀ کمم، خجل استم
چنان به عشق تو گشتم اسیر، یوسف زهرا!
که مشتبه شده بر خلق، من حسین پرستم
به ساقی و می و جام و بهشت و حور، چه حاجت؟
که من ز صبح ولادت، به یاد چشم تو مستم
ببخش گر که برادر زدم صدات، برادر!
تو نجل فاطمه، من تا ابد غلام تو هستم
به شوق آن که بریزم به پات، نقد جوانی
ز کودکی دل خود را به تار زلف تو بستم
دو دست گشت جدا از تن و جدا نشد از تو
سرم شکست ولی عهد خویش را نشکستم
تمام عمر جز این دم که نیست، تاب قیامم
تو تا اجازه ندادی، به محضرت ننشستم
به پای عشق تو، یک لحظه از دو دست گذشتم
علی به یاد همین لحظه بوسه داد به دستم
در آب رفتن و عطشان ز بحر آب، گذشتن
به عهدنامه چنین ثبت بود، روز الستم
گرفتهام همه جا لحظهلحظه دست تو، «میثم»!
اگر تو رشته گسستی، من از کرم نگسستم