- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۵
- بازدید: ۱۴۱۰
- شماره مطلب: ۳۹۸۴
-
چاپ
موسم عزا
محرّم آمد و شد موسم عزای حسین
سیاهپوش فلک گشت از برای حسین
گر از خدا طلب خونبها حسین کند
به جز خدا، به خدا! نیست خونبهای حسین
تو، ای دو دیدۀ من! مرهمی ز اشک بساز
که مرهمی ننهد کس به زخمهای حسین
ستاره بار چرا چشم آسمان نشود؟
که از ستاره فزون بود، زخمهای حسین
به زخم تازهجوانان، دلم همی سوزد
که بوی مُشک دهد، خاک کربلای حسین
فدای راه خدا کرد جان و هر چه که بود
که جان خلق دو عالم شود فدای حسین!
اگر رضای خداوند را «هما»! طلبی
بجو رضای خدا را تو در رضای حسین
حسین داد به راه خدا هر آن چه که داشت
حسین را چه دهد تا سزا، خدای حسین
از آفتاب قیامت گریزگاه مجو
به جز پناه حق و سایۀ لوای حسین
موسم عزا
محرّم آمد و شد موسم عزای حسین
سیاهپوش فلک گشت از برای حسین
گر از خدا طلب خونبها حسین کند
به جز خدا، به خدا! نیست خونبهای حسین
تو، ای دو دیدۀ من! مرهمی ز اشک بساز
که مرهمی ننهد کس به زخمهای حسین
ستاره بار چرا چشم آسمان نشود؟
که از ستاره فزون بود، زخمهای حسین
به زخم تازهجوانان، دلم همی سوزد
که بوی مُشک دهد، خاک کربلای حسین
فدای راه خدا کرد جان و هر چه که بود
که جان خلق دو عالم شود فدای حسین!
اگر رضای خداوند را «هما»! طلبی
بجو رضای خدا را تو در رضای حسین
حسین داد به راه خدا هر آن چه که داشت
حسین را چه دهد تا سزا، خدای حسین
از آفتاب قیامت گریزگاه مجو
به جز پناه حق و سایۀ لوای حسین