- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۶
- بازدید: ۲۲۰۴
- شماره مطلب: ۳۹۳۴
-
چاپ
شمع طور
آن تیرهشب که جمع پریشان، روان شدند
از ناله قدسیان، جرسِ کاروان شدند
هم حاملانِ عرش به زانو درآمدند
هم طایرانِ سدره برون ز آشیان شدند
شد رستخیز عام، دمی کآن مسافران
بدْرودسازِ قبرِ شه انس و جان شدند
آورده تنگ مرقد پُر نور در بغل
مانند شمع طور، سراپا زبان شدند
گه نوحه، گه زیارت و گاهی وداع و گاه
از بس فغان و آه ز آه و فغان شدند
بر حال زار خویش در آن روضۀ شریف
لختی سروده مرثیه و روضهخوان شدند
کای فخر انبیا! تو برفتیّ و امتّت
از کین، پس از تو خصم امام زمان شدند
پیکار بدر و حرب احد را به خاطر آر
وز جان ما مپرس که با ما چسان شدند
از روضه سر برآر و نگه کن که عترتت
ناچار، دور از این حرم و آشیان شدند
اینک ز تربت تو به قصد عراق و شام
با جان سوگوار و تن ناتوان شدند
یا ایّها الرّسول! خدا را نظارهای
ما را به قبر خویش طلب یا که چارهای
شمع طور
آن تیرهشب که جمع پریشان، روان شدند
از ناله قدسیان، جرسِ کاروان شدند
هم حاملانِ عرش به زانو درآمدند
هم طایرانِ سدره برون ز آشیان شدند
شد رستخیز عام، دمی کآن مسافران
بدْرودسازِ قبرِ شه انس و جان شدند
آورده تنگ مرقد پُر نور در بغل
مانند شمع طور، سراپا زبان شدند
گه نوحه، گه زیارت و گاهی وداع و گاه
از بس فغان و آه ز آه و فغان شدند
بر حال زار خویش در آن روضۀ شریف
لختی سروده مرثیه و روضهخوان شدند
کای فخر انبیا! تو برفتیّ و امتّت
از کین، پس از تو خصم امام زمان شدند
پیکار بدر و حرب احد را به خاطر آر
وز جان ما مپرس که با ما چسان شدند
از روضه سر برآر و نگه کن که عترتت
ناچار، دور از این حرم و آشیان شدند
اینک ز تربت تو به قصد عراق و شام
با جان سوگوار و تن ناتوان شدند
یا ایّها الرّسول! خدا را نظارهای
ما را به قبر خویش طلب یا که چارهای