- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۴
- بازدید: ۲۲۱۰۰
- شماره مطلب: ۳۷۷۵
-
چاپ
مصیبت حضرت علی اکبر (ع)
شبه پیغمبر، علی از صدر زین افتاده است
اکبر گلگون بدن، روی زمین افتاده است
با نوای دلخراشی زد صدا: بابا! بیا
سبط خاتم را ز انگشتر، نگین افتاده است
آفتاب خیمهها شد جانب میدان، روان
دید در خون غوطهور آن مه جبین افتاده است
صورتش بر صورت اکبر نهاد و ناله زد
لرزهها بر عرش ربّ العالمین افتاده است
از حرم زینب به سوی خسرو خوبان دوید
دید روی جسم اکبر، شاه دین افتاده است
شورشی بر پا کنار جسم اکبر شد کز آن
در عزا و غصّه، فردوس برین افتاده است
آتش داغش شرر زد بر دل اهل حرم
هم شراری بر دل حبل المتین افتاده است
آه! «محرم»! این جهان، بیاعتبار و عزّت است
عزّت جاوید ما در واپسین افتاده است
-
اهتزاز
تا پرچم تو در اهتزاز است حسین!
پاینده و جاوید، نماز است حسین!
از خون تو محکم شده آیین نبی
اسلام هم از تو سرفراز است حسین!
-
میزبان کی این چنین آزار بر مهمان کند؟
این فلک تا کی ستم بر جان مظلومان کند؟
آشیان بیگناهان را چرا ویران کند؟
از چه فرزندان مسلم را به صد آوارگی
گاه در صحرا کشاند، گاه در زندان کند؟
-
مصیبت حضرت رقیّه خاتون (س)
رقیّه، دختر شاه شهیدان
ز هجران پدر شد دیده گریان
صدای گریهاش در آن دل شب
شرر زد بر دل و بر جان زینب
-
مصیبت حضرت رقیّه خاتون (س)
به امّید پدر، یک شب به شهر شام خوابیدم
که شاید بینم اندر خواب، رخسار پدر؛ دیدم
مرا جا داد در آغوش مهرش از سرِ یاری
گه او بوسید رخسارم، منش گه چهره بوسیدم
مصیبت حضرت علی اکبر (ع)
شبه پیغمبر، علی از صدر زین افتاده است
اکبر گلگون بدن، روی زمین افتاده است
با نوای دلخراشی زد صدا: بابا! بیا
سبط خاتم را ز انگشتر، نگین افتاده است
آفتاب خیمهها شد جانب میدان، روان
دید در خون غوطهور آن مه جبین افتاده است
صورتش بر صورت اکبر نهاد و ناله زد
لرزهها بر عرش ربّ العالمین افتاده است
از حرم زینب به سوی خسرو خوبان دوید
دید روی جسم اکبر، شاه دین افتاده است
شورشی بر پا کنار جسم اکبر شد کز آن
در عزا و غصّه، فردوس برین افتاده است
آتش داغش شرر زد بر دل اهل حرم
هم شراری بر دل حبل المتین افتاده است
آه! «محرم»! این جهان، بیاعتبار و عزّت است
عزّت جاوید ما در واپسین افتاده است