- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۳
- بازدید: ۲۱۹۸
- شماره مطلب: ۳۷۵۵
-
چاپ
صلّی اللّه علیک یا اباعبداللّه الحسین
او تا رسید گریۀ دنیا شروع شد
سینه زنی عالم بالا شروع شد
این حسّ مادرانه که دست خودش نبود
دلشورههای زینب کبری شروع شد
وقت مرور خاطرههای گذشته شد
اشک حرم، میانۀ صحرا شروع شد
ذکرحدیث پیرهن سرخ کودکی
حرف از لباس یوسف زهرا شروع شد
وقتی لباس حنجر او را خراش داد
صحبت ز طشت و حضرت یحیی شروع شد
واللهِ ها هُنا ذُبِح طفلُنا الرَّضیع
دیگر لهوف خوانی آقا شروع شد
واللهِ هاهُنا سُبیَ...روضه خوان بس است
شرمندگی حضرت سقّا شروع شد
یک تیغ کند کارخودش را تمام کرد
غارت نمودن تنش اما شروع شد
-
جاری ز سر انگشت تو آب حیات است
یا والقمر! والشمس! مزمّل! اباالفضل
ای قبله گاه شاعر بیدل، اباالفضل!
الفاظ موج و، دامنت ساحل اباالفضل!
یا دائم الفضل علی السائل، اباالفضل
-
خون لبت بعدش به جان زعفران افتاد
وقتی به جان شاخۀ طوبی خزان افتاد
اشک خدا باران شد و از آسمان افتاد
خون دلت ریشه دوانده بین خاک طوس
خون لبت بعدش به جان زعفران افتاد
-
کبوتر حرمش، اشک ذوالجناح نداشت
میان هلهله سینه مجال آه نداشت
برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت
درست مثل فدک پاره پاره شد جگرش
شبیه مادر خود حال رو به راه نداشت
-
عطر سیب
در حرم پیچید عطر سیب، زائر فیض برد
هرکسی در بارگاهت بود، حاضر فیض برد
با بیان روضههایت پلک من هم خیس شد
چشمهایم چون زمین خشک و بایر فیض برد
صلّی اللّه علیک یا اباعبداللّه الحسین
او تا رسید گریۀ دنیا شروع شد
سینه زنی عالم بالا شروع شد
این حسّ مادرانه که دست خودش نبود
دلشورههای زینب کبری شروع شد
وقت مرور خاطرههای گذشته شد
اشک حرم، میانۀ صحرا شروع شد
ذکرحدیث پیرهن سرخ کودکی
حرف از لباس یوسف زهرا شروع شد
وقتی لباس حنجر او را خراش داد
صحبت ز طشت و حضرت یحیی شروع شد
واللهِ ها هُنا ذُبِح طفلُنا الرَّضیع
دیگر لهوف خوانی آقا شروع شد
واللهِ هاهُنا سُبیَ...روضه خوان بس است
شرمندگی حضرت سقّا شروع شد
یک تیغ کند کارخودش را تمام کرد
غارت نمودن تنش اما شروع شد