- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۳
- بازدید: ۲۸۱۶
- شماره مطلب: ۳۷۴۱
-
چاپ
قرص قمر
دل ز قرص قمر خویش کشیدن سخت است
نازها از پسر خویش کشیدن سخت است
خواستی این پدر پیر خضابی بکند
خون دل را به سر خویش کشیدن سخت است
نیزه بیرون بکشم از بدنت میمیرم
خار را از جگر خویش کشیدن سخت است
گر چه چشمم به لب توست ولی لختۀ خون
از دهان پسر خویش کشیدن سخت است
تکّههای جگرم هر طرفی ریخته است
همه را دور و بر خویش کشیدن سخت است
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
قرص قمر
دل ز قرص قمر خویش کشیدن سخت است
نازها از پسر خویش کشیدن سخت است
خواستی این پدر پیر خضابی بکند
خون دل را به سر خویش کشیدن سخت است
نیزه بیرون بکشم از بدنت میمیرم
خار را از جگر خویش کشیدن سخت است
گر چه چشمم به لب توست ولی لختۀ خون
از دهان پسر خویش کشیدن سخت است
تکّههای جگرم هر طرفی ریخته است
همه را دور و بر خویش کشیدن سخت است