- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۰۸
- بازدید: ۸۱۶۴
- شماره مطلب: ۳۶۶۱
-
چاپ
یا حسین
یازده ماه از خدا این روزها را خواستم
دیدۀ تر خواستم، حال بکا را خواستم
اذن دقّ الباب این خانه برای ما بس است
استجابت پیشکش، فیض دعا را خواستم
قول دادم این محرّم، معصیت کمتر کنم
همّت توبه به درگاه خدا را خواستم
از علی موسی الرّضا رزق لباس مشکیِ
دستباف حضرت خیرالنّسا را خواستم
هر محرّم زیر دِین صلح آقاییم ما
«یا امام مجتبی اشفع لنا» را خواستم
کربلایی نیستم امّا تو شاهد باش که
هر دعایی کردم اوّل کربلا را خواستم
شصت شب از صبح تا شب نوکری در روضهها
طعنه خوردن، سوختن، پای شما را خواستم
گرچه ناقابلتر از این حرفها هستم ولی
یک زیارت اربعین پایین پا را خواستم
از نجف تا کربلا پای پیاده دست جمع
روضه خواندن بین این صحن و سرا را خواستم
اهل عالم دارد از ره، ماه ماتم میرسد
هیأتیها! یاعلی! دارد محرّم میرسد
-
حیف عباس، که توصیف به ظاهر بشود
محضر آب، دم از پاکی دریا نزنید
محضر خاک، دم از وسعت صحرا نزنید
تا زمانی که ندادید ضرر پای نگار
لاف بیهودۀ عاشق شدن اینجا نزنید
-
سزاوار گل، خندۀ خار نیست
سر خاک تو بی خبر آمدم
عزادارم و خون جگر آمدم
درست است بی بال و پر آمدم
به شوق تو اما، به سر آمدم
-
مصیبت نامه
ای سربلندی پیمبرها سر تو
تابیده مثل ماه بر دنیا، سر تو
رفتم تمام شهرها را با سر تو
دیدی رسیدم آخرش بالا سر تو
-
بر پای سفرۀ تو نشستیم یا حسن
پا از گلیم بیشتر انداخته گدا
وقتی به خاک پات، سر انداخته گدا
اطراف صحن بال و پر انداخته گدا
گر سوی گنبدت نظر انداخته گدا
یا حسین
یازده ماه از خدا این روزها را خواستم
دیدۀ تر خواستم، حال بکا را خواستم
اذن دقّ الباب این خانه برای ما بس است
استجابت پیشکش، فیض دعا را خواستم
قول دادم این محرّم، معصیت کمتر کنم
همّت توبه به درگاه خدا را خواستم
از علی موسی الرّضا رزق لباس مشکیِ
دستباف حضرت خیرالنّسا را خواستم
هر محرّم زیر دِین صلح آقاییم ما
«یا امام مجتبی اشفع لنا» را خواستم
کربلایی نیستم امّا تو شاهد باش که
هر دعایی کردم اوّل کربلا را خواستم
شصت شب از صبح تا شب نوکری در روضهها
طعنه خوردن، سوختن، پای شما را خواستم
گرچه ناقابلتر از این حرفها هستم ولی
یک زیارت اربعین پایین پا را خواستم
از نجف تا کربلا پای پیاده دست جمع
روضه خواندن بین این صحن و سرا را خواستم
اهل عالم دارد از ره، ماه ماتم میرسد
هیأتیها! یاعلی! دارد محرّم میرسد