- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۱
- بازدید: ۲۴۲۵
- شماره مطلب: ۳۵۴۰
-
چاپ
نالههای بانو
رمق نداشت بگوید چه آمده به سرش
ولی بزرگ غمی بود در نگاه تَرَش
رمق نداشت بگوید حسین یا عباس
و یا نه جعفر و عثمان و آن یکی پسرش
صدای ناله هنوز از بقیع میآید
به این دیار بیفتد اگر کسی گذرش
دوباره میشنود نالههای بانو را
که ضجه میزند از درد دوری قمرش
شنیده بود که با تیر دستهایی را
شنیده بود خدا، داده باز، بال و پرش
به یاد خانهی مولا دوباره خوابی دید
پر از حسین و حسن بود باز دور و برش
رمق نداشت بگوید اگر چه میدانست
شکسته بود به زیر کدام غم، کمرش
چه عاشقانه ولی با تمام دنیا گفت:
«شده فدای حسین این چهار گل پسرش»
نالههای بانو
رمق نداشت بگوید چه آمده به سرش
ولی بزرگ غمی بود در نگاه تَرَش
رمق نداشت بگوید حسین یا عباس
و یا نه جعفر و عثمان و آن یکی پسرش
صدای ناله هنوز از بقیع میآید
به این دیار بیفتد اگر کسی گذرش
دوباره میشنود نالههای بانو را
که ضجه میزند از درد دوری قمرش
شنیده بود که با تیر دستهایی را
شنیده بود خدا، داده باز، بال و پرش
به یاد خانهی مولا دوباره خوابی دید
پر از حسین و حسن بود باز دور و برش
رمق نداشت بگوید اگر چه میدانست
شکسته بود به زیر کدام غم، کمرش
چه عاشقانه ولی با تمام دنیا گفت:
«شده فدای حسین این چهار گل پسرش»