- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۵/۲۸
- بازدید: ۱۶۶۱
- شماره مطلب: ۳۴۸
-
چاپ
خاکِ شفا
بیتو درون سینهام، ناله شرر نمیشود
گریه صفا نمیدهد، اشک گهر نمیشود
سوز دل، آتش تبم، روز، سیهتر از شبم
این شب تیره تا ابد، بیتو سحر نمیشود
ای یَم اشکها کمت تا که نسوزم از غمت
رزق حلال دیدهام، خون جگر نمیشود
نیزۀ خصم چون قلم کرده به سینهات رقم
که پیش تیر، عاشقی چون تو سپر نمیشود
از بدن تو بیشتر شد جگر تو ریشتر
زخم زبان که مرهم داغ پسر نمیشود
روی تو آفتاب دین، سنگ ستاره جبین
خون که نقاب بر روی قرص قمر نمیشود
غیر سر تو بر سنان، سری نگشته ساربان
یتیم را که سایهبان، رأس پدر نمیشود
آتش خیمه بود بس، از چه نگفت هیچ کس
شعله که بال طایر سوخته پر نمیشود
ای شرر تو آب من، اشک غمت گلاب من
محشر من، حساب من، بیتو به سر نمیشود
درد غمت دوای من، خاک درت شفای تن
شفای درد «میثمت» خاک دگر نمیشود
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
خاکِ شفا
بیتو درون سینهام، ناله شرر نمیشود
گریه صفا نمیدهد، اشک گهر نمیشود
سوز دل، آتش تبم، روز، سیهتر از شبم
این شب تیره تا ابد، بیتو سحر نمیشود
ای یَم اشکها کمت تا که نسوزم از غمت
رزق حلال دیدهام، خون جگر نمیشود
نیزۀ خصم چون قلم کرده به سینهات رقم
که پیش تیر، عاشقی چون تو سپر نمیشود
از بدن تو بیشتر شد جگر تو ریشتر
زخم زبان که مرهم داغ پسر نمیشود
روی تو آفتاب دین، سنگ ستاره جبین
خون که نقاب بر روی قرص قمر نمیشود
غیر سر تو بر سنان، سری نگشته ساربان
یتیم را که سایهبان، رأس پدر نمیشود
آتش خیمه بود بس، از چه نگفت هیچ کس
شعله که بال طایر سوخته پر نمیشود
ای شرر تو آب من، اشک غمت گلاب من
محشر من، حساب من، بیتو به سر نمیشود
درد غمت دوای من، خاک درت شفای تن
شفای درد «میثمت» خاک دگر نمیشود
السلام علیک یا سید الشهداء ... با اجازه ی شاعر حسینی عزیز، بیت آخر را از زبان همه ی محبان و شیفتگان حضرت سید الشهداء تکرار میکنم: درد غمت دوای من، خاک درت شفای تن شفای درد «میثمت» خاک دگر نمیشود و شفای درد هیچ کس ...