دنیا تو را به لحظۀ تقدیر می‌کشید
انگار خط به آیۀ تطهیر می‌کشید
زیباترین و زشت‌ترین شکل را خدا
در صحنه‌ای عجیب به تصویر می‌کشید
با یک سه شعبه قلب شما پاره‌پاره شد
آقا چرا شما ز کمر تیر می‌کشید؟
انقدر تیر و نیزه به جسمت زدند که
با هر نفس تمام تنت تیر می کشید
با صبر و حوصله به تنت زخم می‌زنند
جوری که کشتن تو به تاخیر می‌کشید
قرآن کاملی تو و ای خاک بر سرم
جسم تو آیه‌آیه به تفسیر می‌کشید
با قصد قرب جسم تو را مثله می‌کنند
گویی کسی به قتل تو تکبیر می‌کشید
وقتی که شرم بوسه به خنجر رسیده بود
قاتل برای ذبح تو شمشیر می‌کشید
طفلان بی‌پناه تو را، با تمام بغض
دارد کسی پس از تو به زنجیر می‌کشید
به تاخت میرود و از خزان خبر دارد
به تاخت میرود انگار بار سر دارد
گمان کنم که ز نعش پرنده آمده است
و پای مرکب او را ببین که پر دارد
لب تشنه میشوی تو و ای وای مادرت
بیتاب میشوی تو و بیخواب خواهرت
اینجا برای حلق تو یک قطره آب نیست
پس زودتر برو به سوی حوض کوثرت
سینهات از دل گودال خبر میگیرد
دارد از گردش شمشیر اثر میگیرد
آسمان سینۀ گودال و پرستو هم تو
سمت خورشید دلت یکدفعه پر میگیرد
دنیا تو را به لحظۀ تقدیر می‌کشید
انگار خط به آیۀ تطهیر می‌کشید
زیباترین و زشت‌ترین شکل را خدا
در صحنه‌ای عجیب به تصویر می‌کشید
با یک سه شعبه قلب شما پاره‌پاره شد
آقا چرا شما ز کمر تیر می‌کشید؟
انقدر تیر و نیزه به جسمت زدند که
با هر نفس تمام تنت تیر می کشید
با صبر و حوصله به تنت زخم می‌زنند
جوری که کشتن تو به تاخیر می‌کشید
قرآن کاملی تو و ای خاک بر سرم
جسم تو آیه‌آیه به تفسیر می‌کشید
با قصد قرب جسم تو را مثله می‌کنند
گویی کسی به قتل تو تکبیر می‌کشید
وقتی که شرم بوسه به خنجر رسیده بود
قاتل برای ذبح تو شمشیر می‌کشید
طفلان بی‌پناه تو را، با تمام بغض
دارد کسی پس از تو به زنجیر می‌کشید
پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.
×
