مشخصات شعر

امام اشک

همراه زخم‌های تنت گریه‌ام گرفت

از پیرهن نداشتنت گریه‌ام گرفت

 

با دیده‌های سرخِ جگر مثل مادرم

هنگام دست و پا زدنت گریه‌ام گرفت

 

جایی برای بوسه برادر نیافتم

از نیزه‌های در بدنت گریه‌ام گرفت

 

تا دیدم آن سوارۀ ولگرد نیزه‌دار

بر تن نموده پیرهنت، گریه‌ام گرفت

 

وقتی شنیدم از پسرت ای امام اشک

یک بوریا شده کفنت گریه‌ام گرفت

امام اشک

همراه زخم‌های تنت گریه‌ام گرفت

از پیرهن نداشتنت گریه‌ام گرفت

 

با دیده‌های سرخِ جگر مثل مادرم

هنگام دست و پا زدنت گریه‌ام گرفت

 

جایی برای بوسه برادر نیافتم

از نیزه‌های در بدنت گریه‌ام گرفت

 

تا دیدم آن سوارۀ ولگرد نیزه‌دار

بر تن نموده پیرهنت، گریه‌ام گرفت

 

وقتی شنیدم از پسرت ای امام اشک

یک بوریا شده کفنت گریه‌ام گرفت

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×