- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۵/۰۵
- بازدید: ۵۹۲۹
- شماره مطلب: ۳۳۸
-
چاپ
گدای شب جمعه
چشم مرا پیالۀ خون جگر کنید
هر وقت تر نبود به اجبار تر کنید
من کمتر از گدای شب جمعه نیستم
خانه به خانه دست مرا در به در کنید
بدکارهها به نیمه نگاهی عوض شدند
ما را فُضیل فرض کنید و نظر کنید
این "تحبس الدّعا" شدن از مرگ بدتر است
فکری برای این نفَس بی اثر کنید
باید برای سوختنم چارهای کنم
این روزه روزه نیست؛ برایم سپر کنید
العفو گفتنم که به جایی نمیرسد
ذکر حسین حسین مرا بیشتر کنید
در میزنیم و هیچکسی وا نمیکند
پس زودتر امام رضا را خبر کنید
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
گدای شب جمعه
چشم مرا پیالۀ خون جگر کنید
هر وقت تر نبود به اجبار تر کنید
من کمتر از گدای شب جمعه نیستم
خانه به خانه دست مرا در به در کنید
بدکارهها به نیمه نگاهی عوض شدند
ما را فُضیل فرض کنید و نظر کنید
این "تحبس الدّعا" شدن از مرگ بدتر است
فکری برای این نفَس بی اثر کنید
باید برای سوختنم چارهای کنم
این روزه روزه نیست؛ برایم سپر کنید
العفو گفتنم که به جایی نمیرسد
ذکر حسین حسین مرا بیشتر کنید
در میزنیم و هیچکسی وا نمیکند
پس زودتر امام رضا را خبر کنید