- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۱۳
- بازدید: ۱۵۶۹
- شماره مطلب: ۳۱۹۵
-
چاپ
پیدا کرد...
کاروان چون شهود پیدا کرد
به حقیقت ورود پیدا کرد
هر کسی رفت در پی سِمَتَش
پس اباالفضل رود پیدا کرد
تا علم گردد این همه خیمه
علیاکبر عمود پیدا کرد
دور از چشم دیگران قاسم
زره و اسب و خود پیدا کرد
دوش بر دوش تا عمو عباس
هی رقیه صعود پیدا کرد
بادی آمد کنار رفت عبا
علیاصغر نمود پیدا کرد
بادی آمد ولی حسینش را
زینب این بار زود پیدا کرد
پیرهن را به خیمه و در اصل
کفنی را که بود پیدا کرد
تا برادر کمی درنگ کند
دیر میخواست ... زود پیدا کرد
تکهای را ولی غروب دهم
آن طرف بین دود پیدا کرد
گشت و در دشت از تن ارباب
هر چه را که نبود پیدا کرد
آنچه را در رکوع علی بخشید
ساربان در سجود پیدا کرد
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
پیدا کرد...
کاروان چون شهود پیدا کرد
به حقیقت ورود پیدا کرد
هر کسی رفت در پی سِمَتَش
پس اباالفضل رود پیدا کرد
تا علم گردد این همه خیمه
علیاکبر عمود پیدا کرد
دور از چشم دیگران قاسم
زره و اسب و خود پیدا کرد
دوش بر دوش تا عمو عباس
هی رقیه صعود پیدا کرد
بادی آمد کنار رفت عبا
علیاصغر نمود پیدا کرد
بادی آمد ولی حسینش را
زینب این بار زود پیدا کرد
پیرهن را به خیمه و در اصل
کفنی را که بود پیدا کرد
تا برادر کمی درنگ کند
دیر میخواست ... زود پیدا کرد
تکهای را ولی غروب دهم
آن طرف بین دود پیدا کرد
گشت و در دشت از تن ارباب
هر چه را که نبود پیدا کرد
آنچه را در رکوع علی بخشید
ساربان در سجود پیدا کرد