- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۳
- بازدید: ۱۴۹۹
- شماره مطلب: ۳۱۶۷
-
چاپ
کریم دیگر
هر که میخواهد که در سرها سری پیدا کند
پیش تو باید مدال نوکری پیدا کند
یک حسن هم بود در این خانواده که خدا
خواست تا ملکش کریم دیگری پیدا کند
روح تو در عرش بود و در خور تو جبرئیل
گشت در کل زمین تا مادری پیدا کند
خواست تا خم ولایت بعد دور سیزده
مزهی انگور آن هم عسکری پیدا کند
آه چون منظومهی شمسی محال ممکن است
آفتاب روی تو یک مشتری پیدا کند
با تو سامرا پس از این اقلیت داشت که
بیست و چندی سال علیاکبری پیدا کند
در مدینه لااقل یک کوچه و یک خانه بود
در حریم تو کسی کو تا دری پیدا کند
بعد زینب بعد معصومه حکیمه کوه شد
تا که سامرا هم آری خواهری پیدا کند
کربلا یک بار بوده توی سامرا نسیم
هر زمان از خاک باید معجری پیدا کند
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
کریم دیگر
هر که میخواهد که در سرها سری پیدا کند
پیش تو باید مدال نوکری پیدا کند
یک حسن هم بود در این خانواده که خدا
خواست تا ملکش کریم دیگری پیدا کند
روح تو در عرش بود و در خور تو جبرئیل
گشت در کل زمین تا مادری پیدا کند
خواست تا خم ولایت بعد دور سیزده
مزهی انگور آن هم عسکری پیدا کند
آه چون منظومهی شمسی محال ممکن است
آفتاب روی تو یک مشتری پیدا کند
با تو سامرا پس از این اقلیت داشت که
بیست و چندی سال علیاکبری پیدا کند
در مدینه لااقل یک کوچه و یک خانه بود
در حریم تو کسی کو تا دری پیدا کند
بعد زینب بعد معصومه حکیمه کوه شد
تا که سامرا هم آری خواهری پیدا کند
کربلا یک بار بوده توی سامرا نسیم
هر زمان از خاک باید معجری پیدا کند