- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۳/۱۲
- بازدید: ۵۱۹۲
- شماره مطلب: ۳۱۲
-
چاپ
وارث شجاعت علوی (به مناسبت میلاد حضرت عباس علیهالسلام)
بهانه شد که دوباره گدای تو بشویم
خدا کند که همیشه برای تو بشویم
تمام هستی خود را دهیم جا دارد
که زائر حرم باصفای تو بشویم
چه میشود که به ما هم دهند، پر که فقط
کبوتر روی گلدستههای تو بشویم
خدا کند که به ما هم اجازهای بدهند
که مثل ماه و ستاره فدای تو بشویم
بیا به خاطر زینب نگاه کن ما را
که صید هر شبه چشمهای تو بشویم
خدا گواست که ما خاک پای مان عرش است
اگر به لطف خدا خاک پای تو بشویم
تو صاحب علم کربلای اربابی
عموی تشنه لب بچههای اربابی
امام ما سپری مثل تو نخواهد داشت
شب غمش سحری مثل تو نخواهد داشت
حسین مثل پیمبر، تو هم مثال علی
و شهر عشق دری مثل تو نخواهد داشت
اگر که سینه دریا پر از صدف باشد
بدون شک گهری مثل تو نخواهد داشت
شجاعت علوی را تو ارث بردی چون
که مرتضی پسری مثل تو نخواهد داشت
رسیدی و شب ما مثل روز روشن شد
چون آسمان قمری مثل تو نخواهد داشت
دو دست دادی و جایش خدا به تو پر داد
نه، جبرئیل پری مثل تو نخواهد داشت
تو عشق زینبی و تا همیشه ماه حسین
نوشتهاند تو را حیدر سپاه حسین
فرات مشک تهی و تویی که دریایی
تو ماه امبنینی ز نسل زهرایی
جمال هاشمیان در مدینه معروف است
میان هاشمیان واقعا تو زیبایی
همین که پیش علی راه میروی آقا
چقدر هیبت تو میشود تماشایی
علی ست ساقی کوثر، تو ساقی عشقی
رقیه عشق حسین و به عشق سقایی
همه رعیت عشقیم و پادشاه تویی
خوشا به حال تو آقا چقدر آقایی
اگر چه مُهر امامت نخورده در لوحت
ولی به کل خلائق امیر و مولایی
ببند گردن من را به پای زنجیرت
بیا بزن سر من را حلال شمشیرت
علی که دید تو را یاد خیبرش افتاد
به یاد نغمۀ الله اکبرش افتاد
میان چشم تو مولا چه صحنهها که ندید
نگاه او به رخ سیب نوبرش افتاد
کسی که تیغ کشید و به جنگ تو آمد
سرش بریده شد و در برابرش افتاد
تو نعره میزدی و لشگری به هم میریخت
رجز که خواندی حسین یاد مادرش افتاد
اگرچه تیغ نبردی ولی همه دیدند
به تیغ ابروی تو دشمنت سرش افتاد
کسی ندیده چنین تیغ تیز برانی
تو با صدای علی میکنی رجز خوانی
همین که پرچمت افتاد، خیمه غوغا شد
نبودی و سرِ یک گوشواره دعوا شد
تو رفتی و همه گفتند وای بر زینب
همین که پای عدو سمت خیمهها واشد
چهار هزار نفر تیر میزدند ای وای
چقدر تیر سه پر نذر جسم سقا شد
اگر چه پرچمت افتاد بر زمین امّا
همین که فاطمه را دید پرچمت پا شد
پس از شهادت اکبر نه بعد قاسم نه
پس از تو بود که دیدند حسین تنها شد
غم علی جگرش را به درد آورده
تو را که دید چنین سرو قامتش تا شد
نبودی و دل زینب شکستهتر شده بود
پس از تو امبنین بود بی پسر شده بود
-
صدای هلهله و تشنگی و کاسۀ آب
میان حجره غریبانه دست و پا میزد
همان که روضهاش آتش به جان ما میزد
میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت
و گاه مادر مظلومه را صدا میزد
-
آفتاب قدیمی دنیا
ای ز روی تو روی حق پیدا
آفتاب قدیمی دنیا
ای که دریاست پیش تو قطره
ای نمی از کرامتت، دریا
-
وجود من از داغ کربلا خشکید
نگاه چشم ترم کل صحنهها را دید
در این میان فقط از دست زجر میترسید
اگرچه سینهام از هرم زهر میسوزد
ولی وجود من از داغ کربلا خشکید
-
آرامگاه لالههای پرپر
کاش اینجا داشت تکه سایه بانی لااقل
کاش میدادند بر گریه زمانی لااقل
کاشکی میشد بریزی آب بر قبر حسن
کاش اینجا داشت شبها روضهخوانی لااقل
وارث شجاعت علوی (به مناسبت میلاد حضرت عباس علیهالسلام)
بهانه شد که دوباره گدای تو بشویم
خدا کند که همیشه برای تو بشویم
تمام هستی خود را دهیم جا دارد
که زائر حرم باصفای تو بشویم
چه میشود که به ما هم دهند، پر که فقط
کبوتر روی گلدستههای تو بشویم
خدا کند که به ما هم اجازهای بدهند
که مثل ماه و ستاره فدای تو بشویم
بیا به خاطر زینب نگاه کن ما را
که صید هر شبه چشمهای تو بشویم
خدا گواست که ما خاک پای مان عرش است
اگر به لطف خدا خاک پای تو بشویم
تو صاحب علم کربلای اربابی
عموی تشنه لب بچههای اربابی
امام ما سپری مثل تو نخواهد داشت
شب غمش سحری مثل تو نخواهد داشت
حسین مثل پیمبر، تو هم مثال علی
و شهر عشق دری مثل تو نخواهد داشت
اگر که سینه دریا پر از صدف باشد
بدون شک گهری مثل تو نخواهد داشت
شجاعت علوی را تو ارث بردی چون
که مرتضی پسری مثل تو نخواهد داشت
رسیدی و شب ما مثل روز روشن شد
چون آسمان قمری مثل تو نخواهد داشت
دو دست دادی و جایش خدا به تو پر داد
نه، جبرئیل پری مثل تو نخواهد داشت
تو عشق زینبی و تا همیشه ماه حسین
نوشتهاند تو را حیدر سپاه حسین
فرات مشک تهی و تویی که دریایی
تو ماه امبنینی ز نسل زهرایی
جمال هاشمیان در مدینه معروف است
میان هاشمیان واقعا تو زیبایی
همین که پیش علی راه میروی آقا
چقدر هیبت تو میشود تماشایی
علی ست ساقی کوثر، تو ساقی عشقی
رقیه عشق حسین و به عشق سقایی
همه رعیت عشقیم و پادشاه تویی
خوشا به حال تو آقا چقدر آقایی
اگر چه مُهر امامت نخورده در لوحت
ولی به کل خلائق امیر و مولایی
ببند گردن من را به پای زنجیرت
بیا بزن سر من را حلال شمشیرت
علی که دید تو را یاد خیبرش افتاد
به یاد نغمۀ الله اکبرش افتاد
میان چشم تو مولا چه صحنهها که ندید
نگاه او به رخ سیب نوبرش افتاد
کسی که تیغ کشید و به جنگ تو آمد
سرش بریده شد و در برابرش افتاد
تو نعره میزدی و لشگری به هم میریخت
رجز که خواندی حسین یاد مادرش افتاد
اگرچه تیغ نبردی ولی همه دیدند
به تیغ ابروی تو دشمنت سرش افتاد
کسی ندیده چنین تیغ تیز برانی
تو با صدای علی میکنی رجز خوانی
همین که پرچمت افتاد، خیمه غوغا شد
نبودی و سرِ یک گوشواره دعوا شد
تو رفتی و همه گفتند وای بر زینب
همین که پای عدو سمت خیمهها واشد
چهار هزار نفر تیر میزدند ای وای
چقدر تیر سه پر نذر جسم سقا شد
اگر چه پرچمت افتاد بر زمین امّا
همین که فاطمه را دید پرچمت پا شد
پس از شهادت اکبر نه بعد قاسم نه
پس از تو بود که دیدند حسین تنها شد
غم علی جگرش را به درد آورده
تو را که دید چنین سرو قامتش تا شد
نبودی و دل زینب شکستهتر شده بود
پس از تو امبنین بود بی پسر شده بود
سلام. 50 بار کلیک کرده ام که پسندیدم باز پیام می آید که شما هنور این مطلب را نپسندیده اید!
سلام احتمالا برای شما پیام آمده «شما قبلا این مطلب را پسندیده اید». ما اصلا پیامی با عنوان «شما هنوز این مطلب را نپسندیده اید» نداریم!
تولدت مبارک حضرت عباس .تبریک به اقا امام زمان . عاشقتونم اهل بیت .