- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۲۹
- بازدید: ۱۳۰۸
- شماره مطلب: ۳۱۱۸
-
چاپ
تقدیر ارغوان
حسین بن علی نام از خدا داشت
خدا دانَد سر و سِرّی جدا داشت
فرود سنگ بر پیشانیِ او
هجومِ زخمها ارزانیِ او
لگدکوبِ سمِ اسبان؛ تنِ گُل
هزاران پاره شد پیراهنِ گُل
«گلی گم کردهام میجویم او را
به هر گل میرسم، میبویم او را»
بر این تن، وای! عریانی روا نیست
مگر این نوگلِ باغ خدا نیست
دلم این داغ را طاقت ندارد
که کهنهْ پیرهن غارت ندارد
چه سنگین است موجِ قتل و غارت!
چه ننگین است اوج این حقارت!
-
دلاویز
خیابان در خیابان داغ جاریست
زمین و آسمان در سوگواریست
بخوان، ای نوحهخوان! از داغ زهرا
که تاراج خزان شد باغ زهرا
-
سوگند و صدا
قسم میخوردم به آن سردارِ بیسر
که از خونش شده کوثر معطّر
قسم خوردم به آن دست بریده
که دنیا مثلِ او هرگز ندیده
-
نوای نینوا
بیا، بشنو نوای نینوا را
بسوز اسطورهها، افسانهها را
حقیقت نیست در آواز آنان
طریقت نیست در پروازِ آنان
-
هیهات!
حسین و اختیار ننگ؟ ... هیهات!
تبسُّم در غبارِ ننگ؟ ... هیهات!
ستم را یاوری کردن تباهیست
ستمکاری سیاهی، روسیاهیست
تقدیر ارغوان
حسین بن علی نام از خدا داشت
خدا دانَد سر و سِرّی جدا داشت
فرود سنگ بر پیشانیِ او
هجومِ زخمها ارزانیِ او
لگدکوبِ سمِ اسبان؛ تنِ گُل
هزاران پاره شد پیراهنِ گُل
«گلی گم کردهام میجویم او را
به هر گل میرسم، میبویم او را»
بر این تن، وای! عریانی روا نیست
مگر این نوگلِ باغ خدا نیست
دلم این داغ را طاقت ندارد
که کهنهْ پیرهن غارت ندارد
چه سنگین است موجِ قتل و غارت!
چه ننگین است اوج این حقارت!