- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۲۹
- بازدید: ۱۶۱۸
- شماره مطلب: ۳۱۱۷
-
چاپ
دست و دلِ دشنه
نگار من
که به خون خفته
آنقدر زیباست،
که دست و دلِ دشنه
در بریدنِ رگانِ تشنهاش
میلرزد؛
دیدار حالت چشمانش
با آن تبسم پُر رمز
به هر دو جهان میارزد،
نگار من!
همان دَم که به خون میغلتد،
برمیخیزد،
مرگ را به مسخره میگیرد
و تا قیامِ قیامت
هر عاشقی
به جذبۀ او زیباست!
-
دلاویز
خیابان در خیابان داغ جاریست
زمین و آسمان در سوگواریست
بخوان، ای نوحهخوان! از داغ زهرا
که تاراج خزان شد باغ زهرا
-
سوگند و صدا
قسم میخوردم به آن سردارِ بیسر
که از خونش شده کوثر معطّر
قسم خوردم به آن دست بریده
که دنیا مثلِ او هرگز ندیده
-
نوای نینوا
بیا، بشنو نوای نینوا را
بسوز اسطورهها، افسانهها را
حقیقت نیست در آواز آنان
طریقت نیست در پروازِ آنان
-
هیهات!
حسین و اختیار ننگ؟ ... هیهات!
تبسُّم در غبارِ ننگ؟ ... هیهات!
ستم را یاوری کردن تباهیست
ستمکاری سیاهی، روسیاهیست
دست و دلِ دشنه
نگار من
که به خون خفته
آنقدر زیباست،
که دست و دلِ دشنه
در بریدنِ رگانِ تشنهاش
میلرزد؛
دیدار حالت چشمانش
با آن تبسم پُر رمز
به هر دو جهان میارزد،
نگار من!
همان دَم که به خون میغلتد،
برمیخیزد،
مرگ را به مسخره میگیرد
و تا قیامِ قیامت
هر عاشقی
به جذبۀ او زیباست!