- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۱۶
- بازدید: ۷۹۵
- شماره مطلب: ۳۰۶۳
-
چاپ
سراسر روشنایی
خوشا من! هر چه بودم، هر چه هستم
به ذکرِ یا حسین، ای دوست! هستم
چه مستی؟ آی این مستی غریب است
جز این مستی، همه هستی فریب است
مپرس ای نازنین! این مِی کجایی است؟
که تقدیرش سراسر روشنایی است؟
رها کن این هیاهو، مستِ انگور
ندارد هیچ ذوقِ مستیِ نور
«به میخانه امامی مست خفته است»
بهشت از عطرِ انفاسش شکفته است
چه سوز و ساز زیبایی است، اینجا!
خوشا بر ما! عجب جایی است، اینجا!
وضو با این مِی جاری مبارک!
در این میخانه هشیاری مبارک!
-
دلاویز
خیابان در خیابان داغ جاریست
زمین و آسمان در سوگواریست
بخوان، ای نوحهخوان! از داغ زهرا
که تاراج خزان شد باغ زهرا
-
سوگند و صدا
قسم میخوردم به آن سردارِ بیسر
که از خونش شده کوثر معطّر
قسم خوردم به آن دست بریده
که دنیا مثلِ او هرگز ندیده
-
نوای نینوا
بیا، بشنو نوای نینوا را
بسوز اسطورهها، افسانهها را
حقیقت نیست در آواز آنان
طریقت نیست در پروازِ آنان
-
هیهات!
حسین و اختیار ننگ؟ ... هیهات!
تبسُّم در غبارِ ننگ؟ ... هیهات!
ستم را یاوری کردن تباهیست
ستمکاری سیاهی، روسیاهیست
سراسر روشنایی
خوشا من! هر چه بودم، هر چه هستم
به ذکرِ یا حسین، ای دوست! هستم
چه مستی؟ آی این مستی غریب است
جز این مستی، همه هستی فریب است
مپرس ای نازنین! این مِی کجایی است؟
که تقدیرش سراسر روشنایی است؟
رها کن این هیاهو، مستِ انگور
ندارد هیچ ذوقِ مستیِ نور
«به میخانه امامی مست خفته است»
بهشت از عطرِ انفاسش شکفته است
چه سوز و ساز زیبایی است، اینجا!
خوشا بر ما! عجب جایی است، اینجا!
وضو با این مِی جاری مبارک!
در این میخانه هشیاری مبارک!