- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۲
- بازدید: ۴۰۱۳
- شماره مطلب: ۲۹۴۵
-
چاپ
افتاده
روی نی موی تو در باد، رها افتاده
در فضا رایحهای روحفزا افتاده
سر تو میرود و پیکر تو میماند
از هم آیات وجود تو جدا افتاده
آتش آن نیست که در خرمن پروانه زدند
آتش آن است که در خیمهی ما افتاده
من به میل خود از اینجا نروم، میبرَدم
تازیانه که به جان تن ما افتاده
میشمارم همه طفلان حرم را دائم
وای که دخترکت باز کجا افتاده؟
هقهقش پاسخ من شد که از او پرسیدم
دو سه دندان تو ای عمه چرا افتاده
-
سر خورشید شده گرمی دکان تنور
چه شبی میگذرد در دل پنهان تنور
سر خورشید شده گرمی دکان تنور
این چه نوری است؟ تنور از نفسش روشن شد
این چه داغی است که آتش زده بر جان تنور؟
-
مهمان تنور
چه شبی میگذرد در دل پنهان تنور
سر خورشید شده گرمی دکّان تنور
دیشبی را شه دین در حرمش مهمان بود
امشب ای وای، سر او شده مهمان تنور
-
سرت کو؟
سرت کو سرت کو که سامان بگیرم
سرت کو سرت کو به دامان بگیرم
سراغ سرت را من از آسمان و
سراغ تنت از بیابان بگیرم
افتاده
روی نی موی تو در باد، رها افتاده
در فضا رایحهای روحفزا افتاده
سر تو میرود و پیکر تو میماند
از هم آیات وجود تو جدا افتاده
آتش آن نیست که در خرمن پروانه زدند
آتش آن است که در خیمهی ما افتاده
من به میل خود از اینجا نروم، میبرَدم
تازیانه که به جان تن ما افتاده
میشمارم همه طفلان حرم را دائم
وای که دخترکت باز کجا افتاده؟
هقهقش پاسخ من شد که از او پرسیدم
دو سه دندان تو ای عمه چرا افتاده