- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۱۹
- بازدید: ۲۰۸۹
- شماره مطلب: ۲۸۷۸
-
چاپ
حسّ مادری
نمیشناخت سر از پا برای دیدنشان
چه قدر ذکر و دعا خواند تا رسیدنشان
دو تا زره به تن کوچک دو آهو کرد
و چشم برد به دل بردن و چمیدنشان
به شاد کردن قلب حسین میارزید
بهای این همۀ تا ابد ندیدنشان
به دست خویش درختی ز میوههاش گذشت
و باد سر زده آمد برای چیدنشان
و حسّ مادریاش بود اینکه دقت کرد
به طرز پا شدن و رفتن و دویدنشان
به روی خویش نیاورد اشک را، اما
خمید مادر غمدیده با خمیدنشان
به زیر سم ستوران و زیر پنجۀ تیغ
نگاه کرد دوباره به قد کشیدنشان
حسین بود کنارش، نخواست گریه کند
به دل بریدنشان و به سر بریدنشان
در آسمان دل مادری که زینب بود
هنوز مشت پری مانده از پریدنشان
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
حسّ مادری
نمیشناخت سر از پا برای دیدنشان
چه قدر ذکر و دعا خواند تا رسیدنشان
دو تا زره به تن کوچک دو آهو کرد
و چشم برد به دل بردن و چمیدنشان
به شاد کردن قلب حسین میارزید
بهای این همۀ تا ابد ندیدنشان
به دست خویش درختی ز میوههاش گذشت
و باد سر زده آمد برای چیدنشان
و حسّ مادریاش بود اینکه دقت کرد
به طرز پا شدن و رفتن و دویدنشان
به روی خویش نیاورد اشک را، اما
خمید مادر غمدیده با خمیدنشان
به زیر سم ستوران و زیر پنجۀ تیغ
نگاه کرد دوباره به قد کشیدنشان
حسین بود کنارش، نخواست گریه کند
به دل بریدنشان و به سر بریدنشان
در آسمان دل مادری که زینب بود
هنوز مشت پری مانده از پریدنشان