- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۲
- بازدید: ۲۰۰۸
- شماره مطلب: ۲۸۴۶
-
چاپ
خدا کند که بیاید
اگر که پیچ و خم روزگار بگذارد
اگر که سختی این انتظار بگذارد
هنوز هست سری تا که دستهایش را
به دست خاک قدمهای یار بگذرد
خدا! نصیب من بیقرار چشمی کن
که روی خویش به پای نگار بگذار
به من نمیرسد آن غمزهای که وقتش را
کنار یک دل شب زندهدار بگذارد
اگر که خلق رهایم کنند حرفی نیست
مرا خدا نکند او کنار بگذارد
برای گریه به دست بریدهی سقا
میان مجلس روضه قرار بگذارد
خدا کند که بیاید اگر چه بعد از ما
برای فاطمه سنگ مزار بگذارد
-
سرچشمهی بهار
که جن و انس بفهمند کار ما با توست
تمام هستی مایی فقط خدا با تو است -
روضههای خیزران
باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد
ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم
جایی که فرزندت در آنجا روضهخوان باشد
-
کوفه
چشم تو سمت من دل من گیر نیزههاست
این سینه پارهپارهی شمشیر نیزههاست
عشقت مرا به کوچه و بازار میکشد
زینب اسیر رشتهی زنجیر نیزههاست
-
صفحه به صفحه
به سر نعش تو از زندگیم سیر شدم
ای عصایم بنگر بیتو زمینگیر شدم
کار جنگیدن من بعد تو بیفایده است
من که با تو هدف نیزه و شمشیر شدم
خدا کند که بیاید
اگر که پیچ و خم روزگار بگذارد
اگر که سختی این انتظار بگذارد
هنوز هست سری تا که دستهایش را
به دست خاک قدمهای یار بگذرد
خدا! نصیب من بیقرار چشمی کن
که روی خویش به پای نگار بگذار
به من نمیرسد آن غمزهای که وقتش را
کنار یک دل شب زندهدار بگذارد
اگر که خلق رهایم کنند حرفی نیست
مرا خدا نکند او کنار بگذارد
برای گریه به دست بریدهی سقا
میان مجلس روضه قرار بگذارد
خدا کند که بیاید اگر چه بعد از ما
برای فاطمه سنگ مزار بگذارد