- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۰۶
- بازدید: ۱۱۷۲
- شماره مطلب: ۲۸۰۵
-
چاپ
بند دوم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
پوشیده زره را و مهیای سفر بود
میرفت ولی از همه دلسوختهتر بود
خورشید که در بدرقهاش دست تکان داد
از مشتریان پر و پا قرص قمر بود
در آل عبا حل شده بود و جریان داشت
عباس گره خورده به این پنج نفر بود
افتاد نگاهش به لب خشک برادر
لبهای پدر تشنهتر از هر دو پسر بود
امواج به پابوسی او آمده بودند
یک کشتی طوفانزده در حال گذر بود
عطر نفس فاطمه در علقمه پیچید
آن روز مگر بر لب ساحل چه خبر بود
بگذار که یک روضۀ کوتاه بخوانم
ای کاش که نه کوچه، نه دیوار، نه در بود
هر کس به رجزخوانی او گوش فرا داد
در تاب و تب «ها علیُ کیف بشر» بود
تا ماه بنیهاشمی از راه میآمد
انگار جناب اسدالله میآمد
-
میهمانی آتش
«ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد»
سفیدرویی عالم نصیب عابس شد
شجاع و پردل و جرئت، بلندبالا بود
همان که شیر سیاه سپاه مولا بود
-
بند هجدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
مفتاح غزلهای به بنبست رسیده!
این شعر، مرا باز به سمت تو کشیده
زینب چه دلی داشت که با آن لب عطشان
از کوفه به دنبال تو تا شام دویده
-
بند هفدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
عشقی که نمودست چنین عزم تو را جزم؟
ای با علی و مالک اشتر شده همرزم
مبهوت تو هستند امامان و شهیدان
مفتون تو هستند رسولان اوالوالعزم
-
بند شانزدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
ای تشنگیات بیشتر از حد تحمّل
لبهای عطشناک تو دریای تغزّل
شمشیر تو آیینۀ شمشیر یدالله
اسب تو در آن معرکه یادآور دلدل
بند دوم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
پوشیده زره را و مهیای سفر بود
میرفت ولی از همه دلسوختهتر بود
خورشید که در بدرقهاش دست تکان داد
از مشتریان پر و پا قرص قمر بود
در آل عبا حل شده بود و جریان داشت
عباس گره خورده به این پنج نفر بود
افتاد نگاهش به لب خشک برادر
لبهای پدر تشنهتر از هر دو پسر بود
امواج به پابوسی او آمده بودند
یک کشتی طوفانزده در حال گذر بود
عطر نفس فاطمه در علقمه پیچید
آن روز مگر بر لب ساحل چه خبر بود
بگذار که یک روضۀ کوتاه بخوانم
ای کاش که نه کوچه، نه دیوار، نه در بود
هر کس به رجزخوانی او گوش فرا داد
در تاب و تب «ها علیُ کیف بشر» بود
تا ماه بنیهاشمی از راه میآمد
انگار جناب اسدالله میآمد