- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۱۶
- بازدید: ۳۸۵۹
- شماره مطلب: ۲۷۲۴
-
چاپ
رعناتر از اکبر
خوب میدانند اینجا از کسی سر نیستند
چشم در راه محبتهای مادر نیستند
سخت شرمنده است زینب از حسین خویش که
با علیها هدیههای او برابر نیستند
وقت تزیین کردنِ عون و محمد با زره
از صمیم قلب خوشحال است دختر نیستند
مادری در خیمهاش میداد دلداری به خویش
بچههای من که رعناتر از اکبر نیستند
بچههای من اگر لب تشنه هم جان میدهند
هر دو تا هم تشنهتر از حلق اصغر نیستند
چون رباب و نجمه نه خاموش ماند و گفت که
با حسین بن علی آنها که خواهر نیستند
تا که آرامش بگیرد بارها با خویش گفت
پیش عباس و حسین اینها برادر نیستند
تا فقط خواهر شود در کربلا این بار گفت
بچههای من خدا را شکر دیگر نیستند!
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
رعناتر از اکبر
خوب میدانند اینجا از کسی سر نیستند
چشم در راه محبتهای مادر نیستند
سخت شرمنده است زینب از حسین خویش که
با علیها هدیههای او برابر نیستند
وقت تزیین کردنِ عون و محمد با زره
از صمیم قلب خوشحال است دختر نیستند
مادری در خیمهاش میداد دلداری به خویش
بچههای من که رعناتر از اکبر نیستند
بچههای من اگر لب تشنه هم جان میدهند
هر دو تا هم تشنهتر از حلق اصغر نیستند
چون رباب و نجمه نه خاموش ماند و گفت که
با حسین بن علی آنها که خواهر نیستند
تا که آرامش بگیرد بارها با خویش گفت
پیش عباس و حسین اینها برادر نیستند
تا فقط خواهر شود در کربلا این بار گفت
بچههای من خدا را شکر دیگر نیستند!