- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
- بازدید: ۱۱۰۳
- شماره مطلب: ۲۶۶۰
-
چاپ
زیادتر شدهای از سپاه ابن زیاد
ببین که دشمنت از هر نظر کم آورده
چطور ضربه زدی که سپر کم آورده؟
بلند بودی و با تیر بیشتر هر کس
هدف گرفته تو را بیشتر کم آورده
همین که حرمله بین نبرد دید تو را
به خویش گفت که تیر سه پر کم آورده
نوشتهاند که برگشتهای به خاطر آب
نه؛ من قبول ندارم پسر کم آورده
زیادتر شدهای از سپاه ابن زیاد
زمان بردن تو یک نفر کم آورده
-
دو ششگوشه
آمده تا سخن از چشم خود آغاز کند
دهمین پنجره را سمت خدا باز کند
تا که یک پرده، خدا را به من ابراز کند،
جگر شیر بیارید که اعجاز کند
-
ما شاعرت شدیم، ولی محتشم نشد
هرکس به احترام مقام تو خم نشد
آقا نشد، بزرگ نشد، محترم نشد
دل خسته بود و راهی این آستانه شد
دل خسته بود و راهی باغ ارم نشد
-
زینب شاه خراسان
رضا نشست و به معصومهاش نگاه انداخت
چنانکه چشمۀ ذوق مرا به راه انداخت
خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را
به نام فاطمه آورده است زینب را
-
چه میکنی؟
اَصلا رقیه نه، به خدا دختر خودت
یک شب میان کوچه بماند چه میکنی؟
در بین ازدحام و شلوغی بترسد و
یک تن به او کمک نرساند، چه میکنی؟
زیادتر شدهای از سپاه ابن زیاد
ببین که دشمنت از هر نظر کم آورده
چطور ضربه زدی که سپر کم آورده؟
بلند بودی و با تیر بیشتر هر کس
هدف گرفته تو را بیشتر کم آورده
همین که حرمله بین نبرد دید تو را
به خویش گفت که تیر سه پر کم آورده
نوشتهاند که برگشتهای به خاطر آب
نه؛ من قبول ندارم پسر کم آورده
زیادتر شدهای از سپاه ابن زیاد
زمان بردن تو یک نفر کم آورده