- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۲
- بازدید: ۹۹۵
- شماره مطلب: ۲۵۳۶
-
چاپ
نذر
داری عقیله ـ خواهر من ـ گریه میکنی؟
آیینهی برابر من گریه میکنی
از لابهلای خیمه دلم تا مدینه رفت
خیلی شبیه مادر من گریه میکنی
دلشوره میچکد ز نگاه سه سالهام
وقتی کنار دختر من گریه میکنی
من تا برای معجر تو گریه میکنم
تو هم برای حنجر من گریه میکنی
امشب برای ماندن من نذر میکنی
فردا برای پیکر من گریه میکنی
امشب نشستهای و مرا باد میزنی
فردا به جسم بیسر من گریه میکنی
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
نذر
داری عقیله ـ خواهر من ـ گریه میکنی؟
آیینهی برابر من گریه میکنی
از لابهلای خیمه دلم تا مدینه رفت
خیلی شبیه مادر من گریه میکنی
دلشوره میچکد ز نگاه سه سالهام
وقتی کنار دختر من گریه میکنی
من تا برای معجر تو گریه میکنم
تو هم برای حنجر من گریه میکنی
امشب برای ماندن من نذر میکنی
فردا برای پیکر من گریه میکنی
امشب نشستهای و مرا باد میزنی
فردا به جسم بیسر من گریه میکنی