- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۲
- بازدید: ۱۳۸۴
- شماره مطلب: ۲۵۳۳
-
چاپ
اذان آبها
ای بزرگ خاندان آبها
آشنای مهربان آبها
در مقام شامخ سقاییات
بند میآید زبان آبها
از فراز مأذَن چشمان تو
تا خدا آمد اذان آبها
با تماشای لب دریاییات
آب افتاده دهان آبها
مثل دریایی و لیکن میدهی
مشک خشکی را نشان آبها
بر ضریح دست تو پیچیدهاند
التماس گیسوان آبها
میرسید از دور بر اهل حرم
جمله سقّا بمانِ آبها
زیر بار تیرهای مشک تو
خورد گردید استخوان آبها
مشک و ختم فاتحه هرگز نبود
این تصوّر در گمان آبها
بعد لبهای تبسم ریز تو
گریه افتاده به جان آبها
از وداع تو حکایت میکند
دستهای پر تکانِ آبها
گریهی امروز مال چشم تو
گریهی فردا از آنِ آبها
راستی بیتو چه رنگی میشود
شعرهای شاعران آبها
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
اذان آبها
ای بزرگ خاندان آبها
آشنای مهربان آبها
در مقام شامخ سقاییات
بند میآید زبان آبها
از فراز مأذَن چشمان تو
تا خدا آمد اذان آبها
با تماشای لب دریاییات
آب افتاده دهان آبها
مثل دریایی و لیکن میدهی
مشک خشکی را نشان آبها
بر ضریح دست تو پیچیدهاند
التماس گیسوان آبها
میرسید از دور بر اهل حرم
جمله سقّا بمانِ آبها
زیر بار تیرهای مشک تو
خورد گردید استخوان آبها
مشک و ختم فاتحه هرگز نبود
این تصوّر در گمان آبها
بعد لبهای تبسم ریز تو
گریه افتاده به جان آبها
از وداع تو حکایت میکند
دستهای پر تکانِ آبها
گریهی امروز مال چشم تو
گریهی فردا از آنِ آبها
راستی بیتو چه رنگی میشود
شعرهای شاعران آبها