مشخصات شعر

حوالی حرم

دوباره آمدی و از غمِ دلم کم شد

دوباره عهد من و اشک دیده محکم شد

 

و عشق آمد و دل‌ها تهی شد از ابلیس

بهشت گمشده آخر نصیب آدم شد

 

میان این همه گل در تمام این آیات

حروف شأن نزولت شروع مریم شد

 

دوباره ابر خیال از حوالی حرمت

گذشت و نیمۀ شب در نگاه من نم شد

 

میان زمزمه‌های غروب آمدنت

هلال ماه جدید از شکوه تو خم شد

 

دوباره مجمر و اسپند و بوی سیب آمد

کجاست پیرهن مشکی‌ام ... مُحرم شد

حوالی حرم

دوباره آمدی و از غمِ دلم کم شد

دوباره عهد من و اشک دیده محکم شد

 

و عشق آمد و دل‌ها تهی شد از ابلیس

بهشت گمشده آخر نصیب آدم شد

 

میان این همه گل در تمام این آیات

حروف شأن نزولت شروع مریم شد

 

دوباره ابر خیال از حوالی حرمت

گذشت و نیمۀ شب در نگاه من نم شد

 

میان زمزمه‌های غروب آمدنت

هلال ماه جدید از شکوه تو خم شد

 

دوباره مجمر و اسپند و بوی سیب آمد

کجاست پیرهن مشکی‌ام ... مُحرم شد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×