مشخصات شعر

قدر غم

ای کاش من هم قدر این غم را بدانم

بعد از شما این راز مبهم را بدانم

 

ای زن تو هم لب باز کن از غصه‌هایت!

شاید دلیل قامت خم را بدانم

 

از اشک‌هایم می‌توان فهمید سخت است ...

سخت است معنای محرم را بدانم

 

دارد مسیح از روی نی پایین می‌افتد

کی می‌توانم حال مریم را بدانم؟

 

گفتند: «آتش ... نیزه ... خون ... خیمه ...»، چگونه ـ

معنای حرفی که شنیدم را بدانم؟

 

قابیل‌ها با سنگ سمتش حمله کردند

باید دلیل بغض آدم را بدانم!

 

بر سینه و سر می‌زنم حالا به یادش

ای کاش من هم قدر این غم را بدانم

 

می‌خواهم از خود پر بگیرم تا حریمش

آری! گمانم رنگ پرچم را بدانم ...      

قدر غم

ای کاش من هم قدر این غم را بدانم

بعد از شما این راز مبهم را بدانم

 

ای زن تو هم لب باز کن از غصه‌هایت!

شاید دلیل قامت خم را بدانم

 

از اشک‌هایم می‌توان فهمید سخت است ...

سخت است معنای محرم را بدانم

 

دارد مسیح از روی نی پایین می‌افتد

کی می‌توانم حال مریم را بدانم؟

 

گفتند: «آتش ... نیزه ... خون ... خیمه ...»، چگونه ـ

معنای حرفی که شنیدم را بدانم؟

 

قابیل‌ها با سنگ سمتش حمله کردند

باید دلیل بغض آدم را بدانم!

 

بر سینه و سر می‌زنم حالا به یادش

ای کاش من هم قدر این غم را بدانم

 

می‌خواهم از خود پر بگیرم تا حریمش

آری! گمانم رنگ پرچم را بدانم ...      

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×