مشخصات شعر

حرمت آیه‌­های قرآن

گریه کن تا غمت سبک بشود، گریه کن خیمه‌های ویران را

می‌دوانی کدام سوی زمین، چشم­‌های هنوز حیران را؟

 

خاک‌ها را که خون به دل کردند، آب را تا همیشه گل کردند

آتش کینه‌هایشان سوزاند، تکّه‌های دل بیابان را

 

آب در آرزوی لب‌هایت «و اذا البحر سجّرت» می‌خواند

آب حس کرده بود روی سرش، پنجه‌های سیاه توفان را

 

طاقتت را زیاد کن بانو، پای لب‌های خیزران خورده

چوب‌ها لااقل نگه دارید، حرمت آیه‌­های قرآن را

 

جز تو راز دل محرّم را، هیچ‌کس برملا نخواهد کرد

راز پروانه‌­های بی‌بال و ... غنچه‌های بدون گلدان را

 

ذوالفقاری که بر لبت داری، سنگ معیار عدل خواهد شد

با ترازوی سکّه می‌سنجند، کوفیان فرق کفر و ایمان را

 

خواهری مثل کوه می­‌خواهند، رودهای رسیده تا دریا

کوه مانده که ماندگار کند، چشمه‌های بدون پایان را

حرمت آیه‌­های قرآن

گریه کن تا غمت سبک بشود، گریه کن خیمه‌های ویران را

می‌دوانی کدام سوی زمین، چشم­‌های هنوز حیران را؟

 

خاک‌ها را که خون به دل کردند، آب را تا همیشه گل کردند

آتش کینه‌هایشان سوزاند، تکّه‌های دل بیابان را

 

آب در آرزوی لب‌هایت «و اذا البحر سجّرت» می‌خواند

آب حس کرده بود روی سرش، پنجه‌های سیاه توفان را

 

طاقتت را زیاد کن بانو، پای لب‌های خیزران خورده

چوب‌ها لااقل نگه دارید، حرمت آیه‌­های قرآن را

 

جز تو راز دل محرّم را، هیچ‌کس برملا نخواهد کرد

راز پروانه‌­های بی‌بال و ... غنچه‌های بدون گلدان را

 

ذوالفقاری که بر لبت داری، سنگ معیار عدل خواهد شد

با ترازوی سکّه می‌سنجند، کوفیان فرق کفر و ایمان را

 

خواهری مثل کوه می­‌خواهند، رودهای رسیده تا دریا

کوه مانده که ماندگار کند، چشمه‌های بدون پایان را

۱ نظر
 
  • زهره ۱۳۹۵/۰۱/۲۴

    یا حسین ... یا زینب ...

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×