- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۶/۱۴
- بازدید: ۱۳۶۹
- شماره مطلب: ۱۹۱۹
-
چاپ
نترسانید از گرداب، دریازادهها را
به جنگل میبرد پای سفر، آزادهها را
میان گرگها جا میگذارد جادهها را
نمیخواهد ببیند آنطرف، هیزم به دوشان
رها کردند در آتش، دل سجّادهها را
عطش ترفند خوبی نیست، اینجا چشمهسار است
نترسانید از گرداب، دریازادهها را
نتازانید دیگر اسبهای لامروّت
نمیبینید این بر خاک و خون افتادهها را؟
یکی بر ناقۀ عریان، یکی بر خاک سوزان
جدا کردند از هم عاقبت، دلدادهها را
زمان مست است از عشقش، زمین و آسمان مست
نخواهد خورد دنیا دیگر از این بادهها را
-
خون خروشان
آشفته و تبدار و برافروختهاند
در آتش اشتیاق تو سوختهاند
امروز فرشتهها به گنجینۀ عرش
از خون خروشان تو اندوختهاند
-
جزیرۀ خون
آشفتگی از نگاه مجنون پیداست
از آتش گونههای گلگون پیداست
از دورترین نقطه به او خیره شوید
مانند جزیرهای که در خون پیداست
-
پرواز به آزادگیات میبالد
دریای دلت راهی ساحلها شد
دست تو کلید حل مشکلها شد
پرواز به آزادگیات میبالد
عشقت سند سلامت دلها شد
-
کتاب عاشورا
یک جرعه نخورد تا نفس تازه کند
برداشت عَلَم که عشق، اندازه کند
میخواست خدا کتاب عاشورا را
با دست به خون نشسته شیرازه کند
نترسانید از گرداب، دریازادهها را
به جنگل میبرد پای سفر، آزادهها را
میان گرگها جا میگذارد جادهها را
نمیخواهد ببیند آنطرف، هیزم به دوشان
رها کردند در آتش، دل سجّادهها را
عطش ترفند خوبی نیست، اینجا چشمهسار است
نترسانید از گرداب، دریازادهها را
نتازانید دیگر اسبهای لامروّت
نمیبینید این بر خاک و خون افتادهها را؟
یکی بر ناقۀ عریان، یکی بر خاک سوزان
جدا کردند از هم عاقبت، دلدادهها را
زمان مست است از عشقش، زمین و آسمان مست
نخواهد خورد دنیا دیگر از این بادهها را