- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۵/۰۸
- بازدید: ۲۴۷۷
- شماره مطلب: ۱۷۲۷
-
چاپ
آتش گرفته
خدایا پیکرم آتش گرفته
دل غمپرورم آتش گرفته
شهادتنامه را با خون نوشتم
ولیکن دفترم آتش گرفته
خودم دیدم کنار قتلگاهم
که قلب مادرم آتش گرفته
خودم دیدم کنار نهر علقم
لب آب آورم آتش گرفته
خودم دیدم که از تیر سه شعبه
گلوی اصغرم آتش گرفته
خودم دیدم سکینه داد میزد
که عمه چادرم آتش گرفته
الا ای خواهرم زینب کجایی
لباس دخترم آتش گرفته
ز هرم نالۀ هل من معینم
صدایم، حنجرم آتش گرفته
-
دلتنگ کاظمین
با یاد شما به شور و شینم هر شب
دلتنگ حریم کاظمینم هر شب
در فکر غریبی تو هستم هر روز
گریهکن روضۀ حسینم هر شب
-
اوج مصیبت
ما در غم و محنت تو گفتیم حسین
با گریه به غربت تو گفتیم حسین
وقتی که شنیدیم تو هم لب تشنه
در اوج مصیبت تو، گفتیم حسین
-
اما...
تو را غرق محن کردند، اما...
غریبت در وطن کردند، اما...
غریبانه تو جان دادی، ولیکن
تو را غسل و کفن کردند، اما...
-
نوکری
تا از می و بادۀ تو مستم، هستم
تا رشتۀ دل را به تو بستم، هستم
من زندگیام بسته به این نوکری است
تا نوکر مادر تو هستم، هستم
آتش گرفته
خدایا پیکرم آتش گرفته
دل غمپرورم آتش گرفته
شهادتنامه را با خون نوشتم
ولیکن دفترم آتش گرفته
خودم دیدم کنار قتلگاهم
که قلب مادرم آتش گرفته
خودم دیدم کنار نهر علقم
لب آب آورم آتش گرفته
خودم دیدم که از تیر سه شعبه
گلوی اصغرم آتش گرفته
خودم دیدم سکینه داد میزد
که عمه چادرم آتش گرفته
الا ای خواهرم زینب کجایی
لباس دخترم آتش گرفته
ز هرم نالۀ هل من معینم
صدایم، حنجرم آتش گرفته
سلام فقط میگم فوق العاده زیبا وجالب بود عمرتان طولانی باد