- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۷/۱۰
- بازدید: ۱۶۳۰
- شماره مطلب: ۱۶۰۴
-
چاپ
پس انداز گریه
در عشق اقتدا به اویس قرن کنیم
این دیده را ز اشک، عقیق یمن کنیم
امسال هم تمام پس انداز گریه را
قسمت شده که خرج سیاهی زدن کنیم
حی علی العزای» خدا میرسد به گوش»
باید لباس مشکی خود را به تن کنیم
یعقوب خون جگر شدۀ چشم من بیا
گریه برای غارت یک پیرهن کنیم
هنگام غسل دادن من، روضه خوان بگو
هرگز نخواسته بدنش را کفن کنیم
او نوکر است، نوکر ارباب بی کفن
خوب است بوریا کفن این بدن کنیم
-
شهر علی نشناخت بانوی خودش را
بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم
از کوچ پر دردسرم چیزی نگویم
طوفان سختی باغمان را زیر و رو کرد
از لالههای پرپرم چیزی نگویم
-
استاد درس رزم علمدار کربلا
شاهنشه اریکۀ قدرت اباالحسن
اسطورۀ صلابت و غیرت اباالحسن
یا والی الولی، ید حق، بندۀ خلف
یا مظهر العجایب عالم، شه نجف
-
فصل بلوغ شیعه یقیناً محرم است
در کوچهها، نسیم بهشت محرم است
این شهر بی مجالس روضه، جهنم است
پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلی عشق مجسم است
-
شرمندهام نمردهام از رنج روضهها
آه دلم به آینه زنگار میزند
پیراهن وصال، تنش زار میزند
عمرم، جوانیام، همه خرج گناه شد
این گریهها زیان مرا جار میزند
پس انداز گریه
در عشق اقتدا به اویس قرن کنیم
این دیده را ز اشک، عقیق یمن کنیم
امسال هم تمام پس انداز گریه را
قسمت شده که خرج سیاهی زدن کنیم
حی علی العزای» خدا میرسد به گوش»
باید لباس مشکی خود را به تن کنیم
یعقوب خون جگر شدۀ چشم من بیا
گریه برای غارت یک پیرهن کنیم
هنگام غسل دادن من، روضه خوان بگو
هرگز نخواسته بدنش را کفن کنیم
او نوکر است، نوکر ارباب بی کفن
خوب است بوریا کفن این بدن کنیم