مشخصات شعر

ترکیب بند عاشورایی علی موسوی گرمارودی

بند هشتم: حضرت علی اکبر (ع)

 

گرما در اوج بود و هوا شعله می‌کشید

حتی نفس ز سینه به لب­‌ها نمی‌رسید

 

جوشن به بر چو آتش سوزنده داغ بود

گویی عرق ز گونۀ خورشید می‌چکید

 

در سوی خصم جنگلی از تیغ و نیزه تیز

وز سوی دوست، یوسفی از مصر می‌رسید

 

چشمان آهوانه او با نگاهِ شیر

رخ چون شکوفه سرخ و لب از تشنگی سپید

 

گویی که از سیاوش و رستم خدایِ وی

زیبایی و شکوه، در او با هم آفرید

 

می‌رفت و دیدگانِ پدر بود سویِ او

کی می‌­توان که از جگرِ خویش، دل بُرید

 

ببر اسبِ چون بُراق، به میدان چو برق رفت

زان تیغِ حیدری، سپهِ خیبری رمید

 

شد مات از رخِ شه و آن اسبِ پیلوار

هم لشگر پیاده و هم لشگر سوار

 

 

ترکیب بند عاشورایی علی موسوی گرمارودی

بند هشتم: حضرت علی اکبر (ع)

 

گرما در اوج بود و هوا شعله می‌کشید

حتی نفس ز سینه به لب­‌ها نمی‌رسید

 

جوشن به بر چو آتش سوزنده داغ بود

گویی عرق ز گونۀ خورشید می‌چکید

 

در سوی خصم جنگلی از تیغ و نیزه تیز

وز سوی دوست، یوسفی از مصر می‌رسید

 

چشمان آهوانه او با نگاهِ شیر

رخ چون شکوفه سرخ و لب از تشنگی سپید

 

گویی که از سیاوش و رستم خدایِ وی

زیبایی و شکوه، در او با هم آفرید

 

می‌رفت و دیدگانِ پدر بود سویِ او

کی می‌­توان که از جگرِ خویش، دل بُرید

 

ببر اسبِ چون بُراق، به میدان چو برق رفت

زان تیغِ حیدری، سپهِ خیبری رمید

 

شد مات از رخِ شه و آن اسبِ پیلوار

هم لشگر پیاده و هم لشگر سوار

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×