مشخصات شعر

جبریل رنگ

تمرین لب مکیدن من لب گزیدن است

حسرت مقدمات به جانان رسیدن است

 

هر چند خلق دوخته‌اش را کند پسند

در سلک ما لباس برای دریدن است

 

دیدی که منّت تو بدون رقیب نیست

گیسو و آه نیز برای کشیدن است

 

بگشای خاک خویش و سرت را ز من بگیر

گوهر که رو شده است برای خریدن است

 

دل در هوای آن لب صد بند می‌برد

از روی‌بند کار پرنده پریدن است

 

قدری که به من برس که ز ره سخت خسته‌ام

هر چند باغ دردم و کارم رسیدن است

 

در حیرتم که چوب چرا نی‌شکر نشد

آیا نه اینکه کار لبت آفریدن است

 

اصغر به روز حشر ز صدر تو می‌دمد

کار نفس ز سینه دمادم دمیدن است

 

آورده آب چشم من از فرط گریه‌ام

آه ای طبیب تشنه دم آب دیدن است

 

قبر مرا به پای علی‌اکبرت بکن

هر چند با اذان نه گه آرمیدن است

 

در آتش تو هستی من بی‌قرار شد

اسفند را معاشقه از خود جهیدن است

 

ذوق تکلم از دهنم آب می‌برد

اما هنوز شوق دلم در شنیدن است

 

بی‌معنی است وقف پریدن به جبرئیل

جبریل رنگ نیز برای پریدن است

 

 

جبریل رنگ

تمرین لب مکیدن من لب گزیدن است

حسرت مقدمات به جانان رسیدن است

 

هر چند خلق دوخته‌اش را کند پسند

در سلک ما لباس برای دریدن است

 

دیدی که منّت تو بدون رقیب نیست

گیسو و آه نیز برای کشیدن است

 

بگشای خاک خویش و سرت را ز من بگیر

گوهر که رو شده است برای خریدن است

 

دل در هوای آن لب صد بند می‌برد

از روی‌بند کار پرنده پریدن است

 

قدری که به من برس که ز ره سخت خسته‌ام

هر چند باغ دردم و کارم رسیدن است

 

در حیرتم که چوب چرا نی‌شکر نشد

آیا نه اینکه کار لبت آفریدن است

 

اصغر به روز حشر ز صدر تو می‌دمد

کار نفس ز سینه دمادم دمیدن است

 

آورده آب چشم من از فرط گریه‌ام

آه ای طبیب تشنه دم آب دیدن است

 

قبر مرا به پای علی‌اکبرت بکن

هر چند با اذان نه گه آرمیدن است

 

در آتش تو هستی من بی‌قرار شد

اسفند را معاشقه از خود جهیدن است

 

ذوق تکلم از دهنم آب می‌برد

اما هنوز شوق دلم در شنیدن است

 

بی‌معنی است وقف پریدن به جبرئیل

جبریل رنگ نیز برای پریدن است

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×