- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۱/۲۴
- بازدید: ۳۸۲۲
- شماره مطلب: ۱۰۱۳
-
چاپ
تشنه لب ماندن ساقی همه جا باب شده
عطش ازخشکی لبهای توسیراب شده
آب ازهرم ترکهای لبت آب شده
بعد از آنکه تولب تشنه عطش را کشتی
تشنه لب ماندن ساقی همه جا باب شده
بعد افتادن عکس تو درآیینۀ آب
برکه ازشوق رخت خانۀ مهتاب شده
این فرات است که از درد غمت ـ ای دریا ـ
بس که پیچیده به خود یکسره، گرداب شده
تب وتاب حرم از تشنگی و گرما نیست
دل اهل حرم از داغ تو بی تاب شده
تیرها روبه سوی چشم تو خواندند نماز
همه گفتند که ابروی تومحراب شده
صحنهای که کمرکوه شکست ازغم آن
عکس تیری است که دردیدۀ توقاب شده
-
یعقوبهای چشم من از دست رفتهاند
هر روز پای هر محنت گریه میکنم
بر هر هزار زخم تنت گریه میکنم
با نوحههای هر شب تو گریه میکنم
با روضههای دل شکنت گریه میکنم
-
هرکه دارد هوس کرببلا، آماده است
ای که جز خانۀ تو، خلوت ما نیست که نیست
هر چه گشتیم در این میکده جا نیست که نیست
من که جز نام تو نامی نشنیدم بی شک
جز صدای تو در این دهر صدا نیست که نیست
-
میوۀ پیوند
دل که شد خرسند چیز دیگری ست
چهره با لبخند چیز دیگری ست
تا که کام عشق را شیرین کنی
بوسهای چون قند چیز دیگری ست -
شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند
علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد
یاد لبهای علی اصغر و دریا افتاد
علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست
تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد
تشنه لب ماندن ساقی همه جا باب شده
عطش ازخشکی لبهای توسیراب شده
آب ازهرم ترکهای لبت آب شده
بعد از آنکه تولب تشنه عطش را کشتی
تشنه لب ماندن ساقی همه جا باب شده
بعد افتادن عکس تو درآیینۀ آب
برکه ازشوق رخت خانۀ مهتاب شده
این فرات است که از درد غمت ـ ای دریا ـ
بس که پیچیده به خود یکسره، گرداب شده
تب وتاب حرم از تشنگی و گرما نیست
دل اهل حرم از داغ تو بی تاب شده
تیرها روبه سوی چشم تو خواندند نماز
همه گفتند که ابروی تومحراب شده
صحنهای که کمرکوه شکست ازغم آن
عکس تیری است که دردیدۀ توقاب شده