دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
یاران رفتند...

اسفند و گلاب و آب و قرآن...رفتند

با پای پیاده زیر باران رفتند

 

جان از تن من رفت و تماشا کردم

من ماندم و اشک و آه، یاران رفتند

 

مقتل السّجاد

تجسم نیمی از روضه است، وقتی روضه در پرده است

تجسم نیمی از روضه است، وقتی روضه در خیمه به خود پیچیده تب کرده است

خود روضه به هر سو چشم می‌‌دوزد

خودش تب می‌‌کند در خویش و می‌‌سوزد

تجسم نیمی از روضه است، وقتی روضه مستور است

تجسم نیمی از روضه است، وقتی روضه از چشم همه دور است

 

قربان آن دو چشم که گریان زینب است

عمری گریستی و غمت ناشنیده ماند

در سینه‌ات صدای تو ‌ای نوردیده! ماند

 

هیئت تمام شد، همه رفتند شام قبل

اما هنوز مادر قامت خمیده ماند

 

کبوتر حرم

مگر قرار نشد کربلایی‌ام بکنی؟

ترحمی به غم این جدایی‌ام بکنی؟

 

کبوتر حرمی‌ام، ولی بدون حرم

مگر قرار نشد که هوایی‌ام بکنی؟

 

ما عاشقیم، عاشق آقای کربلا

هر روز صبح زود، به آقا سلام کن

یا گریه‌کن برای غمش، یا سلام کن

گر مثل من به کرب و بلایش نرفته‌ای

هر جا نشسته‌ای ز همانجا سلام کن

 

بین سجده حاجت کرب و بلا را خواستم

باز هم با روضه‌‌هایت گونه‌‌هایم خیس شد

با نوای نینوا نی در نوایم خیس شد

 

شور ذکر تو نمک پاشید، بین حنجرم

چشم‌های هیئتی‌ها با صدایم خیس شد

 

تربتی از کربلای تو برای من بس است

شمع هستم در عزای تو، برای من بس است

اشک می‌ریزم برای تو، برای من بس است

 

من به هر چیزی که دادی و ندادی راضی‌ام

تا ابد هستم گدای تو، برای من بس است

 

لباس عشق

ناله‌‌هایت می‌‌رسد تا مشق زینب می‌‌کنم

اشک‌هایت می‌‌چکد تا گریه هرشب می‌‌کنم

 

دستمال گریه‌ات را روی چشمم می‌‌کشی؟

تا ببینی چشم خود از خون لبالب می‌‌کنم

 

رستخیز ناگهان

وادی به وادی می‌‌روم دنبال محمل

آهسته‌تر ‌ای ساربان، دل می‌‌بری، دل

 

اشک ملائک می‌‌چکد از کهکشان‌ها

پیچیده در هفت آسمان بانگ سلاسل

 

گنجینۀ اسرار

زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد

شور و حالم قیل و قال کوچه و بازار شد

 

هرکسی عمّان نخواهد شد مگر در خانه‌ات

در حرم بودم، دلم گنجینۀ اسرار شد

 

والله که کشتی نجات است حسین

فرماندۀ کل کائنات است حسین

معنای نماز و صلوات است حسین

 

ای آنکه برات کربلا می‌‌خواهی

در دست کرامتش برات است حسین

 

حالا تو را هجا به هجا گریه می‌‌کنم

جای گله ز فاصله‌ها گریه می‌‌کنم

با نام سیدالشّهدا گریه می‌‌کنم

 

من که تمام عمر ز داغت گریستم

در بین قبر هم چه بسا گریه می‌‌کنم

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×