دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
عاشورایی

... و آسمان کبود بود.

ستاره‌ها به رقص خون درآمدند.

کسی نگفت: عاشقان مرگ! صبحتان به خیر!

بر روی دست‌های پدر آمد

آن جنگجو هنوز

گویا بلد نبود

برپا بایستد

بر روی دست‌های پدر آمد

آن جنگجو هنوز

صحبت بلد نبود

پس با زبان گریه رجز سر داد

آن جنگجو هنوز

آن‌قدر بچه بود

ما که را کشتیم؟

کاروانی نیزه سردار

در میان خیل زن‌های بلا دیده

در کنار آخرین سردار باقی مانده بیمار

غل به پا زنجیر بر گردن به شهر آمد

شور و شادی شام را آکند

کوتاه سروده
اذن...

اذنِ دخول حرم

تلخ‌ترین حسرت هر شیعه است

دیر رسیدیم به اذنِ جهاد...

کوتاه سروده
توحید

اوج توحید چیست؟ تسلیم است

اوج تسلیم چیست؟ یک جمله

«آنچه محبوب با حسینم کرد

هر چه که بود واقعاً زیباست!»

فکر توحید زینبی باشیم ...

خونبها

شهر من

خون‌بهای یک امام بود

آه از تو آه .. مُلک ری

مُهر کربلا

سجده روی مُهر کربلا

درک لحظۀ سقوط روی خاک

امتحانِ یاور حسین بودن است ...

 

توبه

بدون کفش و کلاه

بدون تیغ و سلاح

امیر بود ولی چون اسیر می‌آید

چه هیبتی دارد

یکی ست اما انگار لشکر آمده است

سلام آزاده

گذاشت مادر تو اسم بامسمایی

برای تو ای حُر

 

سخت‌ترین امتحان

بیمار بودن

سخت‌ترین امتحان است

وقتی عمه امام را

به اسیری می‌برند

میراث‌خوار ترفندهای قریش

محمد

با اعجاز کلمه

برانگیخته شد

همسفر

خوب است که بابا

در این سفر با ماست

لبخند، بر لب‌هایش

دلگرمی‌ای زیباست

اما

هنگام گریه عمه جان، باید

سر بر کجای این سرِ بی‌شانه بگذارم؟!

کوتاه سروده
دجله

دجله رود نیست

دجله اشک گرم شرم مردمی ست

که شهادت حسینِ تشنه را

بر کرانۀ فرات

سال‌ها گریستند

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×