دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
زبان حال حضرت رقیه خاتون علیها السلام

صبــا به پیر خــرابات از خــرابۀ شـــام

ببــر زکــودک زار این جگــر گدازْ پیام،

 

که: ای پــدر ز مــن زار هیــچ آگـــاهی؟

که روز من شب تار است و صبح روشن، شام

بر مزار حضرت رقیّه (س)

آن کو در این مزار شریف آرمیده است

امّ البکا رقیّۀ محنت کشیده است

 

این قبر کوچک است از آن طفل خردسال

کز دهر سالخورده بسی رنج دیده است

شعر ایرج میرزا دربارۀ شهادت حضرت علی اکبر (ع)

 

رسم است هر که داغ جوان دید، دوستان

رأفت برند حالت آن داغ دیده را

 

یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا

وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را

 

سوگ علی اصغر (ع)

رفت اصغر شیرینم ز آغوشم و دامانم

برگِ گلِ نسرینم یا شاخۀ ریحانم

 

آن غنچۀ خندان را من غنچه نمی‌خوانم

«آن دوست که من دارم و آن یار که من دانم»

به طاق آسمان امشب گل اختر نمی تابد

به طاق آسمان امشب گل اختر نمی‌تابد

بنات النَّعش اکبر بر سر اصغر نمی‌تابد

 

به شام کربلا افتاده در دریای شب، ماهی

که هرگز آفتابی این چنین دیگر نمی‌تابد

شراره

ماهم فتاده بر خاک با جسم پاره پاره

ای اشک‌ها بریزید از دیده چون ستاره

 

جز من که همچو خورشید افروختم در این دشت

کی پاره پاره دیده اندام ماهپاره؟

ابر سیلی

دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود 

گوشۀ ویرانه جای بلبل زهرا نبود

 

جان بابا خوب شد بر ما یتیمان سر زدی

هیچ‌‌کس در گوشۀ ویران به یاد ما نبود

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×