دسترسی سریع به موضوعات اشعار
به روى گنبد خضرا کبوترى شدهام...
دوباره مطلع شعرم شده سلام شما
بلال طبع لطیفم شده غلام شما
دوباره رد شدهاى از کنار و گوشۀ شهر
دوباره گم شدهام بین ازدحام شما
به هرطرف که نسیم عبایتان بوزد
بلند مىشوم آقا به احترام شما
آخــرین منتقمِ خـون خدایـت کردنـد
دوست دارم به توّلای تو بنویسم عشق
آه خورشید به پهنای تو بنویسم عشق
دستْ خطم به قشنگی خط و خالت نیست
تا به زیبایی لبهای تو بنویسم عشق
دوست دارم که شبی روی فرج نامهتان
با همه مردم دنیای تو بنویسم عشق
تا انتقام کربلا چیزی نمانده
تازه مسلمانم مسلمانِ محمد
عاشق شدم امشب به قرآنِ محمد
معلوم شد سررشتۀ کار دلِ ما
دست ابوذر بود و سلمانِ محمد