دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
آتش

هرکس ز حسن دوست متاعی گرفته است

بیچاره من که از غمش آتش گرفته‌ام

 

تشنگی

لب تشنگی از حرمت و حرمان دو مقام است

یک روز ِ محرم نشوند این رمضان‌ها

 

کشتۀ مژگان

ای کشتۀ مژگان سیاه تو سپاهی

ما نیز هلاکیم، به ما نیز نگاهی

 

از ما که سیاهیم مگردان نظر خویش

بگذار بیفتند سیاهان به سیاهی

 

قوس صعود

تشریف تو بر حدوث کاری است جلی

آنسان که به کائنات تشریف علی

 

از قوس صعود غبغبت دانستم

کرده است نزول، حق به طفلی بغلی

 

به هر نیت که خواهی ‌ای صنم، نامی ‌ببر از من

طلسم بخت ما را بشکن ‌ای باد صبا یک شب

بیاور بویی از آن زلف مشکین سوی ما یک شب

 

به هر نیت که خواهی ‌ای صنم، نامی ‌ببر از من

دعا را گر نیم قابل، به نفرین کن صدا یک شب

 

بعد تو، من شعله شدم، سوختم

گرچه در آغوش کشیدم تو را

گریه چنان شد که ندیدم تو را

 

اکبر و اصغر همگی کوثرند

لیک من تشنه گزیدم تو را

 

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

ای زلف تو هم هندسه، هم شخص مهندس

تاریخ بنا از مژه فرمود مؤسس

 

ما جز الف قامت تو هیچ نگفتیم

شد دال در این مسئله بالای مدرس

 

مفرد

فسق لب بوسه نچیدن ز ضریح تو بود

در مقامی‌که به پایت زند اکبر، بوسه

 

ای یاد تو کامل الزیارات

عید است و من شراب زاده عازم به خُمم به عزم باده

 

می زاده اگر شراب نوشد در دیدن خویشِ خویش کوشد

عید قربان

می‌گریزد از کوفه هر کسی که پا دارد

دست اگر دهد بالی، این محیط جا دارد

 

شهر را فرو بگذار با تمام دیبایش

رو به بادیه کان جا فرش بوریا دارد

 

آب کوفه را خوردم شور بود چون چشمش

هر عزیز در کوفه چشم‌زخم‌ها دارد

زبان حال امام علی (ع) در بستر شهادت
گفتم حسین بر کفنم جوشنی نوشت

این روزها تمام تنم درد می‌کند

مانند فاطمه بدنم درد می‌کند

 

گفتم حسین بر کفنم جوشنی نوشت

در دست بی کفن، کفنم درد می‌کند

مدح امام حسن (ع)
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است!

دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است

که موی تیره و روی سپید با حسن است

 

مبین ز نسل حسن هیچکس امام نشد

به حُسن بینی اگر هر امام را، حسن است

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×